اعتماد به نفس سالم برای کودکان و نوجوانان بسیار مهم است، چرا که به آنان اجازه می‌دهد تا فعالیت‌های جدید را امتحان کنند، خطرپذیر باشند و مشکلات و مسائل را حل کنند. چنین خصوصیاتی به نوبه خود موجب بهبود یادگیری و رشد کودکان می‌شود و آنان را برای آینده‌ای روشن و موفقیت‌آمیز آماده می‌کند. ویژگی‌های رفتاری مثبت زیر عموماً در کودکی که از اعتماد به نفس سالم برخوردار است، مشاهده می‌شود:

  • مستقل و بالغ عمل کردن
  • افتخار کردن به دستاوردها و موفقیت‌ها
  • پذیرش شکست و مسئولانه با آن برخورد کردن
  • امتحان کردن فعالیت‌ها و چالش‌های جدید
  • کمک کردن به دیگران در مواقع ممکن

علل اعتماد به نفس پایین در کودکان:

احساس ناشایستگی 

برخی کودکان متوجه می‌شوند که تلاش‌هایشان به اندازه هم‌سن و سال‌هایشان خوب نیست و در نتیجه احساس بی‌کفایت بودن و حقیر بودن به آنها دست می‌دهد. البته احساس ناشایستگی لزوماً منجر به کاهش اعتماد به نفس نمی‌شود. اگر عملکرد ضعیف کودک در حوزه‌ای که برایش ارزشمند نیست، برای مثال ورزش رخ دهد، بعید است که خللی در اعتماد به نفس او ایجاد شود. اما اگر کودک در حوزه‌ای که برایش مهم است، مثلاً تحصیل ضعیف عمل کند، احتمال کاهش اعتماد به نفس به وجود می‌آید.

افزایش فشار عملکردی

فشار عملکردی پس از ده سالگی رو به افزایش می‌گذارد. والدین و آموزگاران در دوره کودکی اولیه و میانی معمولاً از تمام تلاش‌های کودک، بزرگ یا کوچک، عالی یا ضعیف تعریف می‌کنند. اما وقتی کودک به دوران نوجوانی نزدیک می‌شود، انتظارات بزرگسالان ازکودکان افزایش می‌یابد؛ تلاش کردن همچنان مهم است، اما عملکرد و رسیدن به نتیجه اهمیت بیشتری می‌یابد. در نتیجه نوجوانان علاوه بر این که خودشان را با هم سن و سالانشان مقایسه می‌کنند، می‌بینند که بزرگسالان نیز دست به چنین مقایسه‌هایی می‌زنند.

درک کردن نارضایتی دیگران

همان طور که انتظارات والدین و آموزگاران از عملکرد نوجوانان افزایش می‌یابد، آنها به تدریج متوجه نارضایتی بزرگسالان می‌شوند. تاثیرگذار بودن این احساس نارضایتی درک شده بر اعتماد به نفس کودک بستگی به این نکته دارد که کدام یک از افراد بزرگسال زندگی کودک از تلاش‌هایش رضایت ندارد. اگر فردی که کودک دوست ندارد، برای مثال آموزگاری که مورد علاقه و احترام کودک نیست، از او ناراضی  باشد، بعید است که کودک این انتقادات را جدی بگیرد و اعتماد به نفسش به احتمال زیاد همچنان بالا باقی می‌ماند. اما اگر کودک معتقد باشد که پدر یا مادر عزیزش یا مربی مورد اعتمادش از او راضی نیست، اعتماد به نفسش کاهش می‌یابد. بااین توصیف شکی نیست که والدین نقش مهمی در حفظ اعتماد به نفس سالم کودکان دارند.

تاثیر اعتماد به نفس پایین بر کودک:

فردی که اعتماد به نفس کمی دارد، معمولاً از قرار گرفتن در موقعیت‌هایی که فکر می‌کند ممکن است با خطر شکست، شرمساری یا اشتباه کردن همراه باشد، اجتناب می‌کند. این موقعیت‌ها می‌تواند محل تحصیل، دوستیابی و امتحان کردن فعالیت‌های جدید باشد، اموری که همگی بخش مهمی از زندگی سالم نوجوانان محسوب می‌شوند.

 

اگر مشکل پایین بودن اعتماد به نفس شناسایی و درمان نشود، احتمال بروز مشکلات زیر به وجود می‌آید:

  • مشکل در روابط یا دشوار شدن دوستیابی برای کودک
  • خلقیات منفی مانند احساس ناراحتی، اضطراب، شرمندگی یا خشم
  • پایین بودن انگیزه
  • نگرانی از تصویر بدن
  • شروع فعالیت جنسی در سن پایین
  • نوشیدن مشروبات الکلی و یا مصرف مواد مخدر برای بهبود حال و روحیه

نشانه‌های پایین بودن اعتماد به نفس:

احتمال این که کودک با اعتماد به نفس پایین درگیر افکار منفی و مخرب درباره ارزش خود و ارزشمند بودنش به عنوان یک انسان بشود، بیشتر است. نشانه‌های عمومی پایین بودن اعتماد به نفس کودک به شرح زیر است:

 

  • اجتناب کردن از فعالیت‌های جدید و استقبال نکردن از فرصت‌ها
  • کودک احساس می‌کند که کسی دوستش ندارد و او را نمی‌خواهد.
  • سرزنش کردن دیگران برای اشتباه‌های خود
  • ناتوانی در کنار آمدن با سطحی عادی از ناامیدی
  • خودگویی منفی و مقایسه کردن خود با دیگران
  • ترس از شکست یا شرمساری
  • دشواری در دوستیابی
  • پایین بودن انگیزه و علاقه
  • قبول نکردن تعریف‌ها و نشان دادن ترکیبی از اضطراب یا استرس هنگام تعریف شنیدن

راه‌کارهای افزایش اعتماد به نفس کودکان:

عشقتان نسبت به فرزندتان را هر روز نشان بدهید

اگر فرزندتان بداند که چقدر دوستش دارید، احساس امنیت و وابستگی در او ایجاد می‌شود؛ این احساسات برای شکل‌گیری نظری مثبت درباره خود حیاتی است. کودک به موازات رشدش حلقه اجتماعی خود را از طریق یافتن دوستان خوب، احساس تعلق به مسجد و اماکن مذهبی، ارتباط برقرار کردن با هم‌تیمی‌ها و … گسترش می‌دهد.

در این میان عشق والدین شالوده روابطی سالم و قوی را در آینده کودک تشکیل می‌دهد. بنابراین فرزندتان را هنگام سلام و خداحافظی کردن در آغوش بگیرید، شب‎ها کنارش بخوابید و با هم کتاب بخوانید و هر روز به هزار و یک روش به او ثابت کنید که عاشقش هستید.

با فرزندتان بازی کنید و خوش بگذرانید

وقتی با فرزندتان بازی می‌کنید، در واقع به او ثابت می‌کنید که از وقت گذراندن با او و در کنارش بودن لذت می‌برید و برای همراهیش ارزش قائل هستید. تفریح کردن با فرزندتان مزایای متعددی دارد: به این ترتیب فرزندتان به توانایی‌هایش اعتماد پیدا می‌کند و اطمینان می‌یابد که کودکی دوست‌داشتنی و جالب است که می‌تواند پیوندهای اجتماعی مستحکمی را ایجاد کند؛ به علاوه مطالعات نشان داده است که بازی کردن با والدین ویژگی شاد بودن را در کودک تقویت می‌کند و خطر افتادن در دام افسردگی و اضطراب را کاهش می‌دهد.

مسئولیتها و وظایف خاصی را به فرزندتان بسپارید 

اگر مسئولیت‌های متناسب با سن کودک را به او محول کنید، حس تلاش کردن برای رسیدن به هدف و موفقیت را در کودک پرورش خواهید داد. حتی اگر فرزندتان کاری را به بهترین وجه انجام نداد، به او بفهمانید که برای تلاش‌هایش ارزش قائل هستید، از او به خاطر تلاش‎هایش برای انجام دادن هر کاری تعریف کنید و به مرور به او دلگرمی و اطمینان خاطر بدهید، به این ترتیب او به تدریج در بسیاری از کارها، از جمله وظایفی که به او سپرده‌اید، بهتر و بهتر خواهد شد.

اجازه بدهید فرزندتان مستقل باشد

دوران دبستان زمانی است که استقلال به سرعت در کودکان رشد می‌کند. بسیاری از کودکان تا زمان رسیدن به دوران راهنمایی در شرایطی قرار می‌گیرند که مجبور می‌شوند در خانه تنها بمانند، پیاده به مدرسه بروند و به خواهر و برادر کوچکترشان کمک کنند. بسیار مهم است که والدین به فرزندشان اجازه بدهند که به مرور زمان طعم استقلال بیشتری را بچشند، متوجه شوند که خودشان چگونه باید درباره مشکلاتشان با آموزگارانشان حرف بزنند، تکالیفشان را سازمان‌دهی کنند، وسایلشان را مرتب و آماده کنند و کارهای مختلف دیگری را انجام بدهند. روشی که اصطلاحاً “تربیت هلیکوپتری” گفته می‌شود، توانایی‌های کودکان را برای انجام دادن مستقل کارها تضعیف می‌کند و اعتماد به نفسشان را کاهش می‌دهد.

به فرزندتان یاد بدهید که به مشکلات و شکستهایش به چشم فرصتی برای یادگیری نگاه کند

به فرزندتان بفهمانید که انسان جایزالخطا است و هیچ انسانی کامل نیست. به فرزندتان یاد بدهید که شکست‌ها به ما درس می‌دهند و با درس گرفتن از شکست‌های گذشته می‌توانیم همواره خودمان را بهتر کنیم.

هرگز به فرزندتان توهین نکنید و او را تحقیر نکنید

وقتی فرزندتان اشتباهی می‌کند یا کاری انجام می‌دهد که باعث عصبانیتتان می‌شود، دقت کنید که باید بین رفتار اشتباه و کودک تمایز قائل شوید. شما هم انسان هستید و وقتی فرزندتان کاری بر خلاف میلتان انجام می‌دهد، طبیعی است که آزرده یا حتی عصبانی بشوید. اما باید با فرزندتان با احترام صحبت کنید، بر سرش فریاد نکشید، با او با لحنی دوستانه و خوشایند صحبت کنید و هیجان و احساسات را در تربیت کردن فرزندتان دخالت ندهید ـ بهترین کار برای تذکر دادن به او و تربیت کردنش این است که به پی‌آمدهای طبیعی و منطقی رفتار اشتباهش متوسل شوید.

تلفنهایتان را زمین بگذارید

امروزه به لطف تلفن‌های همراهی که امکان پیام فرستادن، به اشتراک گذاشتن مطالب در شبکه‌های اجتماعی و نامه فرستادن در تمام ساعات روز را در اختیارمان گذاشته‌اند، همواره با یکدیگر در ارتباطیم. پژوهش‌ها نشان می‌دهد که امروزه کودکان بیشتری از بی‌توجهی والدینشان به خود ناراحت می‌شوند. حتماً قبول دارید که نادیده گرفته شدن مداوم احساس بسیار ناخوشایندی است؛ بنابراین وقتی با فرزندتان تنها هستید، گوشی تلفنتان را زمین بگذارید و هرگز او را به خاطر دنیای مجازی نادیده نگیرید.

متوجه باشید که اعتماد به نفس با تکبر، خودشیفتگی و استحقاق تفاوت دارد 

اعتماد به نفس داشتن به این معنا نیست که تصور کنید کل جهان گرد وجودتان می‌چرخد یا این که نیازهایتان مهم‌تر از خواسته‌ها و نیازهای دیگران است. بین اعتماد به نفس سالم و دیگر مهارت‌های مهم و ضروری زندگی مانند همدلی، مهربانی، خوش‌اخلاقی، خیرخواهی و احساس سپاسگزاری تعادل ایجاد کنید.

بگذارید فرزندتان کار کند و کارش را به نماش بگذارد 

کاردستی‌های بامزه‌ای را با فرزندتان بسازید و آن را در خانه به همه نمایش بدهید. وقتی کودک نقاشی‌ای را که در مدرسه کشیده، انشایی را که نوشته یا پروژه‌ای را که در مدرسه انجام داده است به شما نشان می‌دهد، از او بپرسید که چطور آن را کشیده، نوشته یا درست کرده است، می‌خواهد چه معنا و مفهومی را با این کار به دیگران منتقل کند، دوست دارد دیگران چه نظر یا احساسی درباره کارش داشته باشند و کدام ویژگی اثرش را بیشتر دوست دارد ـ به عبارت دیگر از او بخواهید که مانند یک هنرمند درباره اثرش حرف بزند. چنانچه به فرزندتان فرصت بدهید که کارهایش را نشان بدهد تا درباره‌شان حرف بزند، او احساس می‌کند که کارهایش ارزش توجه کردن را دارد و افکار و نظراتش مهم است.