تدریس در عشایر

برای شنیدن این پادکست کلیک کنید

تعهد سازمانی

هادی افسانه گروه 21 اصول برنامه ریزی درسی

تعهد سازمانی چیست ؟ تعهد سازمانی لازمه یک کسب کار است و تجربه نشان داده است که سازمان های کسب کاری که کارکنان آن تعهد بیشتری داشته اند خیلی موفق تر از سازمان های بوده اند که کارکنان تعهد کمتری به سازمان که در آن مشغول به کار هستند دارن

تعهد سازمانی یک پیوندی عمیقه بین فرد و سازمانی که در آن کار میکند و این تعهد هم نقش مهم و اساسی و حیاتی در موفقیت در هر کسب کاری ایفا میکند بدین معنا موفقیت در هر کاری نیازمند به تعهد سازمانی است .

تعهد سازمانی به عبارت دیگر همان وابستگی و وفاداری و تعلق خاطر کارکنان به سازمانی هست که در آن مشغول به کار هستند و اهدافی که آن سازمان دارد هست .

هر چقدر میزان تعهد کاری در یک کسب‌وکار بیشتر باشد، کارکنان وظایف خود را با شوق و اشتیاق بیشتری انجام می‌دهند، یعنی انگیزش کارکنان در سازمان بالاتر است و نرخ خروج از کار و حتی غیبت و تاخیر هم کمتر خواهد بود.

انواع تعهد سازمانی

جان مایر و ناتالی آلن در مقاله ای با عنوان “مدل سه مولفه ای تعهد” تعهد سازمانی را مورد بحث قرار داده اند. به عقیده مایر و الن سه نوع متمایز از تعهد سازمانی وجود دارد که هر کدام از انواع تعهد سازمانی تحت تاثیر عوامل متفاوتی به وجود می آیند:

1ـ تعهد سازمانی عاطفی

اولین نوع تعهد سازمانی که به آن تعهد عاطفی گفته می شود، به میزان تمایل کارکنان برای ماندن در سازمان مربوط می شود. برای مثال اگر یک کارمند از لحاظ عاطفی به سازمان خود متعهد باشد، تمایلی به خروج از سازمان ندارد، همچنین احساس می کند در سازمان نقش مفیدی به عهده دارد و از شرایط کار خود رضایت دارد. کارکنانی که به لحاظ عاطفی متعهد هستند، در سازمان احساس ارزشمندی می کنند .

نشانه های تعهد عاطفی عبارتند از:

تمایل دارند به دستیابی به اهداف سازمانی

تمایل به کمک به پیشرفت شرکت دارند

همچنین انگیزه برای عملکرد موثر و بهتر دارند

و از جمله تمایل به شرکت در جلسات و بحث های تیمی و گروهی دارند .

2ـ تعهد سازمانی مستمر

دومین تعهد که تعهد مستمر است این نوع تعهد به پیامد های ترک سازمان مربوط میشود . در تعهد مستمر، کارکنان تمایلی به خروج از سازمان ندارند؛ اما دلیل آن این است که به ماندن در سازمان نیاز دارند.. دلایل نیاز کارکنان به ماندن در سازمان ها متفاوت است، اما دلیل اصلی آن فقدان جایگزین های شغلی و دستمزد است.

یک مثال خوب از تعهد مستمر زمانی است که کارکنان احساس می کنند باید در سازمان بمانند، زیرا اگر به سازمان دیگری نقل مکان کنند، حقوق و مزایای جانبی آنها بهبود نمی یابد.

3ـ تعهد سازمانی هنجاری

سومین تعهد که تعهد هنجاری است زمانی رخ می دهد که فرد احساس می کند باید در سازمان بماند، چون در قبال آن وظایفی و مسئولیتی دارد. کارکنانی که به لحاظ هنجاری متعهد هستند، احساس می کنند که باید در سازمان خود بمانند؛ اما نه به این دلیل که به ماندن در سازمان نیاز دارند. کارکنان متعهد هنجاری احساس می کنند که ترک سازمان برای آنها عواقب فاجعه باری خواهد داشت و نسبت به خروج از سازمان احساس گناه می کنند.

هر سه شکل تعهد به شدت بر مدت اقامت کارکنان در سازمان تأثیر می گذارند

همچنین این تعهد تاثیر زیادی بر عملکرد ، رضایت شغلی و حتی سلامت روانی کارکنان داشته باشید

اما یک سری عوامل هستند بر تعهد سازمانی تاثیر میگذارند از جمله این عوامل؛

رضایت در محل کار

پاداش عادلانه

همچنین می تواند به افراد انگیزه دهد که برای مدت طولانی تری در شرکت بمانند

سبک رهبری موثر

سبک مدیران برای هدایت سازمان و کارکنان، به طور مستقیم بر میزان تعهد کاری کارکنان تاثیر می گذارد. تبعیض، بی توجهی به دستاوردهای کارکنان، توزیع نامتناسب مزایای سازمانی و…، از مواردی هستند که تعهد سازمانی کارکنان را کاهش می دهن

ثبات شغلی

شرکت هایی که ثبات شغلی بیشتری برای کارمندان فراهم می کنند، اغلب تیم های متعهدتری دارند

ارتباط موثر

اگر یک فردب به عنوان یک مدیر می خواهد مراتب بالاتری از تعهد سازمانی را در کارکنان سازمان ایجاد کنید، ایجاد ارتباط شفاف و مستمر یکی از بهترین راه های رسیدن به این هدف است

تقویت تعهد سازمانی در کارکنان

برای اینکه بتوانیم تعهد سازمانی را بین کارکنان سازمان بیشتر کنیم باید یک سری اقدامات انجام دهیم ؛

یک تیم قوی بسازید

به کارمندان بگویید از آنها چه انتظاری دارید

فرهنگ شفافیت را رواج بدهید

ارتباط آزاد را تشویق کنید »» اعتماد سازی میکند

اخلاق کاری داشته باشید!

کارکنان را تشویق کنید

موفقیت را با هم جشن بگیرید

اصول و مفاهیم برنامه ریزی درسی برنامه‌ریزی درسی

هادی افسانه گروه 21 اصول برنامه ریزی درسی

برنامه‌ریزی درسی به عنوان یک حوزه‌ی تخصصی،عملا در اوایل‌ قرن بیستم و با انتشار کتاب«برنامه‌ی درسی»توسط فرانکلین بوبیت‌ متولد شد.مفهوم برنامه‌ریزی درسی به فرایندی اشاره دارد که حاصل یا نتیجه‌ی آن،برنامه‌ی درسی است.اما آن‌چه که عملا در ادبیات این رشته‌ بیشترین اهمیت را دارد،واژه‌ Curriculum یا همان برنامه‌ی درسی‌ است. Curriculum از ریشه‌ی لاتین‌ Racecourse و به معنای میدان‌ مسابقه و یا فاصله و مقدار راهی است که افراد باید طی کنند تا به هدف‌ موردنظر دست یابند.به‌طور کلی،اغلب تعاریفی را که از برنامه‌ی درسی‌ ارائه شده‌اند،می‌توان در یکی از طبقات زیر قرار داد:

1برنامه‌ی درسی به عنوان مجموعه‌ای از دروس یا برنامه‌ای برای مطالعه

از این نقطه نظر،برنامه‌ی درسی عبارت است از برنامه‌ای که در آن، فهرست موضوعات درسی به تفکیک تعیین و تصریح شده است.برای‌ مثال،برنامه‌ی درسی پایه‌ی دوم ابتدایی شامل درس‌هایی نظیر ریاضی، علوم،تعلیمات اجتماعی و...است.

2برنامه‌ی درسی به عنوان فهرست رئوس مطالب

این برداشت عبارت است از مجموعه‌ای از سرفصل‌ها و رئوس اصلی‌ مطالب برای یک درس خاص.برای مثال،برنامه‌ی درسی جامعه‌شناسی‌ می‌تواند شامل مباحثی نظیر شهر نشینی،طبقات اجتماعی و...باشد.

3برنامه‌ی درسی به عنوان محتوای یک درس یا مجموعه‌ای از دروس

از نظر گود(9591)،برنامه‌ی درسی عبارت است از یک برنامه‌ی کلی و عمومی در ارتباط با محتوای آموزشی که توسط مدارس به دانش آموزان ارائه‌ می‌شود تا در سایه‌ی آن،یادگیرندگان قادر شوند صلاحیت‌های لازم را در خود به وجود آورند و برای ورود به حوزه‌های فنی و حرفه‌ای خاص آماده شوند.

4برنامه‌ی درسی به عنوان برنامه‌ی زمانی برای تدریس دروس

براساس این دیدگاه،جدول زمانی تدریس دروس در هفته توسط معلمان و مربیان،همان برنامه‌ی درسی است.

5برنامه‌ی درسی به عنوان مجموعه‌ای از اهداف و مقاصد

به زعم حامیان این برداشت،برنامه‌ی درسی تعیین پیشاپیش‌ مجموعه‌ای از اهداف یا نتایج یادگیری مورد انتظار است.

6برنامه‌ی درسی به عنوان مجموعه‌ای از تجارب یادگیری

براساس طبقه بندی زایس،تعاریف این عنوان برنامه‌ی درسی به دو دسته کلی قابل تقسیم‌اند:

برنامه‌ی درسی به عنوان مجموعه‌ای از تجربیات یادگیری برنامه‌ریزی‌ شد:

در این دیدگاه،برنامه‌ی درسی مجموعه‌ای از تجربیات یادگیری‌ است که پیشاپیش توسط برنامه ریزان و یا مدارس پیش‌بینی و تدارک دیده‌ شده‌اند تا دانش آموزان در معرض آن قرار گیرند و به مقاصد و تنایج مورد انتظار دست یابند.

برنامه‌ی درسی به عنوان تمامی تجربیات یادگیری که دانش آموزان‌ دارند:

در این دیدگاه،علاوه بر تجاربی که در برنامه‌ی درسی رسمی برای‌ دانش آموزان تدارک دیده می‌شود،یادگیرندگان از یکدیگر و از تعامل با معلمان،مدیران،فضای مدرسه و...تجربیاتی به دست می‌آورند.این تجارب‌ غیر رسمی اگرچه از قبیل پیش‌بینی نشده‌اند،ولی بر رفتار و نگرش‌های‌ یادگیرندگان اثر شگرفی دارند.

7برنامه‌ی درسی به عنوان شیوه‌ی تفکر

برخی استدلال می‌کنند که برنامه‌ی درسی در حقیقت وسیله‌ای است که از طریق آن،فراگیرندگان درباره‌ی مسائل گوناگون به تفکر و تأمل می‌پردازند.

8برنامه‌ی درسی به عنوان یک طرح

از مهم‌ترین حامیان این دیدگاه،سیلور و الکساندر هستند.اینان‌ برنامه‌ی درسی را طراحی به منظور تدارک مجموعه‌ای از فرصت‌های‌ یادگیری برای افراد تحت تعلیم می‌دانند.

هم‌چنین،اش عقیده دارد که برنامه‌ی درسی برنامه‌ای است مشتمل‌ بر پنج مؤلفه‌ی پذیرفته شده‌ی زیر:

*چارچوبی از فرضیات درباره‌ی یادگیرنده و جامعه؛

*مقاصد و اهداف؛

*محتوا و موضوعات درسی؛

*شیوه‌های اجرا نظیر اداره‌ی محیط یادگیری؛

*ارزشیابی.

به‌طور کلی،برنامه‌ریزی درسی به آن حوزه‌ی علمی اشاره دارد که‌ مشتمل بر قلمروهای زیر است:

1 مبانی برنامه‌ریزی درسی شامل مبانی دینی اعتقادی،فلسفی،مبانی‌ اجتماعی و فرهنگی،و مبانی روان شناختی.

2مهندسی برنامه‌ریزی درسی شامل طراحی،ساخت و تدوین‌ برنامه‌ی درسی.

3اجرای برنامه‌ی درسی شامل سه نظام اجرایی:مؤمنانه یا وفادارانه؛ نیمه سازگارانه؛سازگارانه.

4تغییر برنامه‌ی درسی.که شامل این مراحل است:برنامه‌ریزی برای‌ تغییر؛استفاده با کاربست تغییر؛ارزش یابی از تغییر.

5تاریخ برنامه‌ی درسی که با دو قلمرو اصلی در ارتباط است:تاریخ‌ عقاید تربیتی و تاریخ نظام‌ها و مؤسسات تربیتی.

6تحقیق در برنامه‌ی درسی که توضیح و تبیین مسائل برنامه درسی‌ از قسمت‌های مهم این بخش است و شامل مسائل تعریفی،دیدگاهی و حرفه‌ای می‌شود.

7ارزش یابی از برنامه‌ی درسی که شامل چهار مرحله است،ارزش یابی‌ قبل از برنامه‌ریزی و یا نیاز سنجی؛ارزش یابی تکوینی؛ارزش یابی پایانی؛ ارزش یابی پی‌گیری

تعریف وجوه مشترک و تمایز برنامه ریزی درسی و برنامه ریزی آموزشی

هادی افسانه 21 اصول برنامه ریزی درسی


برنامه درسی محصول برنامه ریزی درسی است. برنامه ریزی درسی شامل سازماندهی یک سلسله فعالیتهای یاد دهی و یادگیری به منظور ایحاد تغییرات مطلوب در رفتار یادگیرنده ها و ارزشیابی میزان تحققق این تغییرات است. بنابراین فرایند برنامه ریزی درسی شامل سازماندهی فعالیت ها و ارزشیابی می باشد و هدف آن ایجاد تغییرات مطلوب و محور آن یادگیرنده است. اما از نظر فیلیپ کومز، کارشناس برجسته یونسکو، برنامه ریزی آموزشی ((کاربرد تجزیه و تحلیل منطقی در آموزش و پرورش به منظور افزایش کارآیی ))است.یعنی کار برنامه ریز آموزشی، تحلیل نظام دار و منطقی مسائل و مشکلات آنی و آتی آموزش و پرورش و تلاش به منظور حل اين مشکلات است. این اقدام نهایتاً بهره وری و کارآیی نظام آموزشی را افزایش خواهد داد و محور آن نظام آموزشی تلقی می شود. برنامه ریزی آموزشی را می توان ((سازماندهی یا اصلاح فعالیت ها، تجهیز منابع و امکانات آموزشی برای تحقق بهتر اهداف آموزشی )) تعریف نمود. به عبارت دیگر:

برنامه درسي : عبارتند از ، يك سلسله وقايع آموزشي طراحي شده كه به قصد نتايج آموزشي براي يك يا چند دانش آموز پيش بيني شده است .

برنامه آموزشي: فرآيند تشخيص وضعيت موجود و مطلوب ، تعيين اهداف نظام آموزشي ، سياستگذاري ، تعيين شاخصها و رويه ها ، تخصيص منابع و امكانات ، نيروها ، بودجه و روش تحقق آن اهداف ، برنامه ريزي آموزشي ناميده مي شود .

وجوه مشترك ميان يك برنامه آموزشي و يك برنامه درسي:

1- برنامه آموزشي و برنامه درسي هر دو داراي مباني علمي مشترك هستند. يعني هر دو داراي مباني فلسفي ،روانشناسي ،اجتماعي ، فرهنگي و ... هستند .

2- برنامه آموزشي و درسي هر دو داراي مراحل طراحي و چرخه و فرآيند برنامه ريزي و عناصر مشترك هستند كه فقط از نظر ماهيت اولي آموزشي ولي دومي درسي هستند.

3- هر دو نوع برنامه تحت تأثير عوامل و عناصر بيروني و دروني از جمله چتر فلسفي حاكم بر جامعه مربوط هستند .

4- همه فعاليتهاي يادگيري كه در هر دو نوع برنامه ملحوظ شده و بايد اجرا گردد از قبل طراحي و مدون و مصوب شده كه در محدوده كلاس و خارج از مدرسه طبق برنامه مصوب اجرا گردد .

5- هر دو نوع برنامه را مي توان تحت نظام برنامه ريزي متمركز يا نظام برنامه ريزي غير متحرك طراحي و اجرا نمود .

وجود تمايز ميان يك برنامه آموزشي و يك برنامه درسي:

1- يك برنامه آموزشي يك كل است در صورتي كه يك برنامه درسي يك جزء از يك برنامه آموزشي خاص مي باشد.

2- يك برنامه آموزشي بلند مدت شامل انواع برنامه هاي درسي مورد لزوم و انواع فعاليتهاي پرورشي مكمل است.

3- يك برنامه آموزشي از نظر تقدم وجودي و وجوبي يك برنامه درسي مقدم است.

4- عناصر برنامه را هر دو دارند ولي در يك برنامه آموزشي عناصر برنامه مانند هدف ،روش ، وسائل لزوماَ آموزشي يا پرورشي است ولي عناصر يك برنامه درسي همگي ماهيتاَ درسي بوده و با آموزش مرتبط هستند ولي تفاوت دارند.

چگونگي ايجاد ارتباط ميان هدفهاي برنامه آموزشي و برنامه درسي:

وقتي يك نظام آموزشي و پرورشي تئوريها ، اصول يافته هاي علم برنامه ريزي رعايت شوند هم اجزا و عناصر و زير مجموعه هاي آن با هم تناسب و همخواني و هماهنگي لازم را خواهند داشت .

در كشور ما هنوز از تئوريها ، اصول و يافته هاي اين علم ثمر بخش و زير بنايي استفاده چنداني نمي شود . در مقايسه كشورهاي بخصوص كشورهاي پيشرفته علمي و صنعتي برنامه ريزي آموزشي و درسي ، حتي در يك موضوع درس خاص مثل علوم اجتماعي با علوم تجربي هماهنگي و انسجام و تداوم و سلسله مراتب در اهداف و محتوي وجود ندارند .( ولي بدون نظم و جايگاه صرفاَ در كنار هم چيده و ارائه مي شود.)

معمولاَ ارتباط بين هدف ها در يك برنامه آموزشي و درسي در دو جهت ايجاد مي گردند :

الف)در جهت افقي : وقتي كه بين هدف ها در يك مقطع تحصيلي ولي در دروس مختلف ارتباط و هماهنگي لازم را ايجاد نمائيم مي گوييم بين هدفهاي آموزشي و درسي ارتباطي عمودي برقرار شده است.

نتيجه گيري :

برنامه ريزي درسي و آموزشي در سطوح مختلف به وسيله افراد مختلف انجام مي شود بايد مراحل آن هماهنگ و متصل هم باشند . مثل اعضاي كنسرت در حالي كه هر كس سازي متفاوت مي نوازد ولي در كل اين افراد با هم هماهنگي و هم صدايي دارند كه كار مطلوبي ايجاد نمي شود .

نمي توان گفت كه برنامه درسي به طور جداگانه و مستقل انجام مي شود بلكه برنامه ريزي درسي و آموزشي به هر صورت كه انجام گيرد بايد داراي جامعيت و هماهنگي لازم و كافي باشد