مدیریت کلاس درس

🎓 مدیریت کلاس؛ پایه‌ی موفقیت در آموزش

مدیریت کلاس یعنی ایجاد محیطی امن، منظم و فعال که در آن دانش‌آموزان با انگیزه و آرامش بتوانند یاد بگیرند و رشد کنند. یک کلاس با مدیریت خوب، جایی است که نظم و احترام برقرار است و همه اعضا فرصت دارند بهترین توانایی‌های خود را نشان دهند.

چرا مدیریت کلاس مهم است؟

ادامه نوشته

انتخاب محتوا در دوره ابتدایی

انتخاب محتوا در دوره ابتدایی یک فرآیند بسیار مهم است که به توسعه مهارت‌ها و دانش پایه‌ای دانش‌آموزان کمک می‌کند. محتوا باید متناسب با سن، سطح رشد، و توانایی‌های کودکان باشد و مفاهیم را به صورت ساده و قابل فهم ارائه دهد. در ادامه، چند نکته کلیدی در انتخاب محتوا برای دوره ابتدایی آورده‌ام:

نکات کلیدی در انتخاب محتوا برای دوره ابتدایی

  1. تناسب با سن و سطح رشد کودکان:

    • محتوایی که انتخاب می‌شود باید با سطح شناختی و عاطفی کودکان متناسب باشد. مطالب باید ساده و به تدریج پیچیده‌تر شود.

  2. تنوع و جذابیت:

    • استفاده از منابع و روش‌های متنوع مانند داستان‌ها، تصاویر، ویدئوها، بازی‌ها و فعالیت‌های دستی می‌تواند به جذابیت و اثربخشی یادگیری کمک کند.

  3. تطابق با برنامه درسی:

    • محتوا باید با برنامه درسی مصوب آموزش و پرورش همخوانی داشته باشد و اهداف آموزشی تعیین شده را پوشش دهد.

  4. توجه به مهارت‌های پایه:

    • مهارت‌های پایه‌ای مانند خواندن، نوشتن، ریاضیات و علوم باید در محتوا گنجانده شود تا کودکان بتوانند پایه‌های قوی برای آموزش‌های بعدی خود بسازند.

  5. پاسخ به نیازهای مختلف یادگیری:

    • محتوا باید متناسب با نیازهای مختلف یادگیری کودکان باشد و به دانش‌آموزان با استعدادها و توانایی‌های مختلف کمک کند تا به بهترین شکل یاد بگیرند.

  6. ارتباط با زندگی واقعی:

محتوایی که انتخاب می‌شود باید به زندگی روزمره کودکان و تجارب واقعی آن‌ها مرتبط باشد تا آن‌ها بتوانند از آن‌ها در زندگی واقعی استفاده کنند.

نویسنده:علیرضا عتیق -گروه21

اصول برنامه ریزی درسی

نقش معلم در فرایند برنامه ریزی درسی

نقش معلم در فرآیند برنامه‌ریزی درسی یکی از ارکان اصلی و حیاتی در موفقیت برنامه‌های درسی است. معلمان نه تنها مجریان برنامه‌های درسی هستند، بلکه در طراحی، اصلاح و اجرای آن‌ها نیز نقش بسیار مهمی ایفا می‌کنند. در ادامه، برخی از جنبه‌های نقش معلم در فرآیند برنامه‌ریزی درسی آورده شده است:

1. تحلیل نیازها و شناسایی اهداف آموزشی:

معلمان با شناخت دقیق از نیازهای آموزشی دانش‌آموزان، می‌توانند اهداف آموزشی مناسبی را تعیین کنند. این اهداف باید متناسب با سطح یادگیری و ویژگی‌های دانش‌آموزان باشد و معلمان به عنوان افرادی که با دانش‌آموزان ارتباط نزدیک دارند، این تحلیل را به خوبی انجام می‌دهند.

2. تعیین محتوای درسی و انتخاب منابع آموزشی:

معلم در انتخاب محتوای درسی و منابع آموزشی تأثیر زیادی دارد. معلمان با توجه به نیازهای یادگیری و سطح درک دانش‌آموزان، بهترین و مناسب‌ترین منابع آموزشی را انتخاب می‌کنند تا فرآیند یادگیری به بهترین شکل ممکن انجام گیرد.

3. طراحی و تدوین فعالیت‌های یادگیری:

معلمان با استفاده از روش‌های مختلف تدریس و فعالیت‌های تعاملی، فرآیند یادگیری را طراحی می‌کنند. این فعالیت‌ها می‌توانند شامل تمرین‌های گروهی، پروژه‌های عملی، بحث‌های کلاسی و سایر فعالیت‌هایی باشند که به افزایش مشارکت دانش‌آموزان در کلاس کمک می‌کند.

4. ارزیابی و بازخورد به دانش‌آموزان:

معلمان در طول فرآیند برنامه‌ریزی درسی باید روش‌های ارزیابی متنوعی را طراحی کنند تا پیشرفت دانش‌آموزان را پیگیری کنند. این ارزیابی‌ها به معلمان کمک می‌کند تا بتوانند بازخوردهای لازم را به دانش‌آموزان بدهند و در صورت نیاز تغییرات لازم را در برنامه درسی اعمال کنند.

5. انعطاف‌پذیری و تطبیق برنامه با شرایط کلاسی:

معلمان با توجه به وضعیت کلاسی، سطح توانایی‌ها و نیازهای خاص دانش‌آموزان، برنامه درسی را به طور مستمر تطبیق و تنظیم می‌کنند. آن‌ها باید انعطاف‌پذیر باشند تا بتوانند با چالش‌های مختلف در کلاس مواجه شوند.

6. ایجاد محیط یادگیری مناسب:

معلمان باید محیطی را فراهم کنند که در آن دانش‌آموزان بتوانند به طور فعال و مشارکتی یاد بگیرند. این محیط شامل جو روانی مناسب، استفاده از تکنولوژی‌های آموزشی و فراهم کردن ابزارهای لازم برای یادگیری است.

7. همکاری با همکاران و مدیران آموزشی:

معلمان در فرآیند برنامه‌ریزی درسی باید با همکاران خود، مشاوران آموزشی و مدیران مدارس همکاری کنند تا اطمینان حاصل شود که برنامه‌های درسی همسو با اهداف کلان آموزشی و سیاست‌های مدرسه پیش می‌روند.

8. بازنگری و بهبود برنامه‌های درسی:

معلمان باید برنامه‌های درسی را ارزیابی کرده و در صورت نیاز به اصلاحات و بهبودها بپردازند. این کار می‌تواند از طریق بررسی نتایج ارزیابی‌ها، بازخورد دانش‌آموزان و تجربیات شخصی معلمان صورت گیرد.

در مجموع، معلمان نه تنها مجریان برنامه‌های درسی هستند، بلکه با دانش و تجربه خود می‌توانند به بهبود، انعطاف‌پذیری و کاربردی‌تر شدن برنامه‌های درسی کمک کنند.

برنامه ریزی درسی در کشور های مختلف و مقایسه آنها

برنامه‌ریزی درسی در کشورهای مختلف به دلیل تفاوت‌های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و نظام‌های آموزشی، رویکردهای متفاوتی را دنبال می‌کند. این تفاوت‌ها به ویژه در شیوه‌های طراحی، محتوای درسی، اهداف آموزشی، و روش‌های ارزیابی نمود پیدا می‌کنند. در ادامه، به بررسی برنامه‌ریزی درسی در چند کشور مختلف و مقایسه آن‌ها پرداخته می‌شود:

1. آلمان

نظام آموزشی: آلمان دارای سیستم آموزشی متنوعی است که بر اساس تقسیم‌بندی‌های مختلف (مانند مدارس ابتدایی، مدارس متوسطه، و فنی و حرفه‌ای) برنامه‌ریزی درسی انجام می‌شود.

ویژگی‌ها: برنامه‌ریزی درسی در آلمان بیشتر به نیازهای بازار کار و توسعه مهارت‌های فنی توجه دارد. آموزش‌های عملی و فنی در کنار آموزش‌های تئوریک برای دانش‌آموزان از اهمیت زیادی برخوردار است.

رویکرد: در آلمان، مدارس معمولاً آزادی زیادی در طراحی برنامه‌های درسی دارند و می‌توانند مطابق با نیازهای خاص خود تغییراتی در برنامه درسی ایجاد کنند. همچنین، ارزشیابی‌ها بیشتر از طریق امتحانات و ارزیابی‌های ملی انجام می‌شود.

تمرکز: تاکید زیادی بر تربیت نیروی کار متخصص و آماده به کار دارد، به همین دلیل، رویکردهای برنامه‌ریزی درسی در آلمان بیشتر بر مهارت‌های عملی و حرفه‌ای تمرکز دارد.

2. ایالات متحده آمریکا

نظام آموزشی: ایالات متحده نظام آموزشی غیرمتمرکزی دارد که به ایالت‌ها و نواحی مختلف اجازه می‌دهد تا برنامه‌های درسی خود را طراحی و اجرا کنند. این امر به مدارس این امکان را می‌دهد که برنامه‌های درسی خود را با توجه به نیازهای منطقه‌ای و محلی طراحی کنند.

ویژگی‌ها: برنامه‌ریزی درسی در ایالات متحده بر اساس استانداردهای ملی و ایالتی انجام می‌شود. این استانداردها به مدارس کمک می‌کند تا اهداف آموزشی و محتوای درسی را هماهنگ کنند.

رویکرد: در ایالات متحده، تأکید زیادی بر روش‌های تدریس مبتنی بر تحقیق و پروژه‌های عملی وجود دارد. همچنین، ارزیابی‌ها به صورت آزمون‌های استاندارد (مانند SAT و ACT) برگزار می‌شود.

تمرکز: برنامه‌ریزی درسی در آمریکا به طور خاص بر تقویت مهارت‌های تفکر انتقادی و حل مسأله تمرکز دارد. دانش‌آموزان برای یادگیری مفاهیم و اطلاعات به شیوه‌ای فعال تشویق می‌شوند.

3. ژاپن

نظام آموزشی: ژاپن دارای یک سیستم آموزشی ملی است که به شدت متمرکز است و برنامه‌ریزی درسی از سوی وزارت آموزش و پرورش کنترل می‌شود.

ویژگی‌ها: در ژاپن، برنامه‌ریزی درسی معمولاً از بالاترین سطوح (یعنی دولت) طراحی می‌شود و مدارس باید مطابق با این برنامه‌ها عمل کنند. آموزش در این کشور بسیار منظم و به شدت بر یادگیری علوم پایه (ریاضی، علوم طبیعی) تأکید دارد.

رویکرد: در ژاپن، برنامه‌ریزی درسی بر اساس تقویت اخلاق کار گروهی، انضباط و مسئولیت‌پذیری طراحی می‌شود. مدارس از ابزارهای مختلفی برای توسعه مهارت‌های اجتماعی و ارتباطی دانش‌آموزان استفاده می‌کنند.

تمرکز: توجه خاصی به بهبود مهارت‌های پایه‌ای، به خصوص در ریاضیات و علوم، و همچنین پرورش ارزش‌های اجتماعی همچون همدلی و کار گروهی وجود دارد.

4. فنلاند

نظام آموزشی: فنلاند یکی از سیستم‌های آموزشی پیشرفته جهان را دارد که تأکید زیادی بر یادگیری مبتنی بر دانش و علاقه دانش‌آموزان دارد.

ویژگی‌ها: برنامه‌ریزی درسی در فنلاند نسبت به بسیاری از کشورهای دیگر انعطاف‌پذیرتر است. معلمان آزادی زیادی برای طراحی برنامه‌های درسی خود دارند و می‌توانند به طور خلاقانه آن‌ها را بر اساس نیازهای دانش‌آموزان تنظیم کنند.

رویکرد: در فنلاند، تأکید زیادی بر یادگیری در محیط‌های غیررسمی و فعال وجود دارد. آموزش‌های فردی و گروهی، کارهای عملی و پروژه‌ها نقش مهمی در برنامه‌ریزی درسی دارند.

تمرکز: در فنلاند بیشتر بر پرورش تفکر انتقادی و خلاقیت در کنار یادگیری علمی و عملی تأکید می‌شود. همچنین، برنامه‌ریزی درسی به شکلی است که برای همه دانش‌آموزان با هر سطح توانمندی قابل دسترس باشد.

5. انگلستان

نظام آموزشی: در انگلستان، برنامه‌ریزی درسی تحت نظارت وزارت آموزش و پرورش قرار دارد و استانداردهای ملی برای دروس مختلف تنظیم شده است.

ویژگی‌ها: برنامه‌ریزی درسی در انگلستان به شدت مبتنی بر آزمون‌های استاندارد است. ارزیابی دانش‌آموزان از طریق آزمون‌های نهایی و ارزیابی‌های مداوم انجام می‌شود.

رویکرد: در انگلستان، برنامه‌ریزی درسی عمدتاً بر تحصیلات دانشگاهی و آمادگی برای ورود به دنیای کار متمرکز است. در عین حال، به پرورش مهارت‌های اجتماعی و اخلاقی نیز توجه می‌شود.

تمرکز: توجه زیادی به بهبود مهارت‌های نوشتاری، ریاضی، و علوم طبیعی و اجتماعی وجود دارد. همچنین، دوره‌های آموزشی در مقاطع مختلف به دقت برنامه‌ریزی می‌شود.

مقایسه کلی:

متمرکز یا غیرمتمرکز: کشورهایی مانند آلمان، ژاپن و انگلستان بیشتر سیستم‌های متمرکزی دارند که استانداردهای ملی بر برنامه‌ریزی درسی تأثیر می‌گذارند، در حالی که ایالات متحده دارای سیستم غیرمتمرکز و متنوع‌تری است.

انعطاف‌پذیری: کشورهای مانند فنلاند و ایالات متحده بیشتر به معلمان اجازه می‌دهند تا برنامه‌ریزی درسی را متناسب با نیازهای دانش‌آموزان خود تنظیم کنند، در حالی که در کشورهای مانند ژاپن، این برنامه‌ها از بالا به پایین هدایت می‌شوند.

هدف‌ها: برخی کشورها (مانند آلمان و ژاپن) تأکید بیشتری بر آموزش فنی و مهارت‌های شغلی دارند، در حالی که کشورهای دیگر (مانند فنلاند و ایالات متحده) بیشتر بر تفکر انتقادی و مهارت‌های عمومی تأکید می‌کنند.

در نهایت، هر کشور رویکردهای متفاوتی برای برنامه‌ریزی درسی دارد که به ساختار اجتماعی، اقتصادی، و فرهنگی آن کشور بستگی دارد.

برنامه ریزی درسی در کشور های مختلف و مقایسه آنها

برنامه‌ریزی درسی در کشورهای مختلف به دلیل تفاوت‌های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و نظام‌های آموزشی، رویکردهای متفاوتی را دنبال می‌کند. این تفاوت‌ها به ویژه در شیوه‌های طراحی، محتوای درسی، اهداف آموزشی، و روش‌های ارزیابی نمود پیدا می‌کنند. در ادامه، به بررسی برنامه‌ریزی درسی در چند کشور مختلف و مقایسه آن‌ها پرداخته می‌شود:

1. آلمان

نظام آموزشی: آلمان دارای سیستم آموزشی متنوعی است که بر اساس تقسیم‌بندی‌های مختلف (مانند مدارس ابتدایی، مدارس متوسطه، و فنی و حرفه‌ای) برنامه‌ریزی درسی انجام می‌شود.

ویژگی‌ها: برنامه‌ریزی درسی در آلمان بیشتر به نیازهای بازار کار و توسعه مهارت‌های فنی توجه دارد. آموزش‌های عملی و فنی در کنار آموزش‌های تئوریک برای دانش‌آموزان از اهمیت زیادی برخوردار است.

رویکرد: در آلمان، مدارس معمولاً آزادی زیادی در طراحی برنامه‌های درسی دارند و می‌توانند مطابق با نیازهای خاص خود تغییراتی در برنامه درسی ایجاد کنند. همچنین، ارزشیابی‌ها بیشتر از طریق امتحانات و ارزیابی‌های ملی انجام می‌شود.

تمرکز: تاکید زیادی بر تربیت نیروی کار متخصص و آماده به کار دارد، به همین دلیل، رویکردهای برنامه‌ریزی درسی در آلمان بیشتر بر مهارت‌های عملی و حرفه‌ای تمرکز دارد.

2. ایالات متحده آمریکا

نظام آموزشی: ایالات متحده نظام آموزشی غیرمتمرکزی دارد که به ایالت‌ها و نواحی مختلف اجازه می‌دهد تا برنامه‌های درسی خود را طراحی و اجرا کنند. این امر به مدارس این امکان را می‌دهد که برنامه‌های درسی خود را با توجه به نیازهای منطقه‌ای و محلی طراحی کنند.

ویژگی‌ها: برنامه‌ریزی درسی در ایالات متحده بر اساس استانداردهای ملی و ایالتی انجام می‌شود. این استانداردها به مدارس کمک می‌کند تا اهداف آموزشی و محتوای درسی را هماهنگ کنند.

رویکرد: در ایالات متحده، تأکید زیادی بر روش‌های تدریس مبتنی بر تحقیق و پروژه‌های عملی وجود دارد. همچنین، ارزیابی‌ها به صورت آزمون‌های استاندارد (مانند SAT و ACT) برگزار می‌شود.

تمرکز: برنامه‌ریزی درسی در آمریکا به طور خاص بر تقویت مهارت‌های تفکر انتقادی و حل مسأله تمرکز دارد. دانش‌آموزان برای یادگیری مفاهیم و اطلاعات به شیوه‌ای فعال تشویق می‌شوند.

3. ژاپن

نظام آموزشی: ژاپن دارای یک سیستم آموزشی ملی است که به شدت متمرکز است و برنامه‌ریزی درسی از سوی وزارت آموزش و پرورش کنترل می‌شود.

ویژگی‌ها: در ژاپن، برنامه‌ریزی درسی معمولاً از بالاترین سطوح (یعنی دولت) طراحی می‌شود و مدارس باید مطابق با این برنامه‌ها عمل کنند. آموزش در این کشور بسیار منظم و به شدت بر یادگیری علوم پایه (ریاضی، علوم طبیعی) تأکید دارد.

رویکرد: در ژاپن، برنامه‌ریزی درسی بر اساس تقویت اخلاق کار گروهی، انضباط و مسئولیت‌پذیری طراحی می‌شود. مدارس از ابزارهای مختلفی برای توسعه مهارت‌های اجتماعی و ارتباطی دانش‌آموزان استفاده می‌کنند.

تمرکز: توجه خاصی به بهبود مهارت‌های پایه‌ای، به خصوص در ریاضیات و علوم، و همچنین پرورش ارزش‌های اجتماعی همچون همدلی و کار گروهی وجود دارد.

4. فنلاند

نظام آموزشی: فنلاند یکی از سیستم‌های آموزشی پیشرفته جهان را دارد که تأکید زیادی بر یادگیری مبتنی بر دانش و علاقه دانش‌آموزان دارد.

ویژگی‌ها: برنامه‌ریزی درسی در فنلاند نسبت به بسیاری از کشورهای دیگر انعطاف‌پذیرتر است. معلمان آزادی زیادی برای طراحی برنامه‌های درسی خود دارند و می‌توانند به طور خلاقانه آن‌ها را بر اساس نیازهای دانش‌آموزان تنظیم کنند.

رویکرد: در فنلاند، تأکید زیادی بر یادگیری در محیط‌های غیررسمی و فعال وجود دارد. آموزش‌های فردی و گروهی، کارهای عملی و پروژه‌ها نقش مهمی در برنامه‌ریزی درسی دارند.

تمرکز: در فنلاند بیشتر بر پرورش تفکر انتقادی و خلاقیت در کنار یادگیری علمی و عملی تأکید می‌شود. همچنین، برنامه‌ریزی درسی به شکلی است که برای همه دانش‌آموزان با هر سطح توانمندی قابل دسترس باشد.

5. انگلستان

نظام آموزشی: در انگلستان، برنامه‌ریزی درسی تحت نظارت وزارت آموزش و پرورش قرار دارد و استانداردهای ملی برای دروس مختلف تنظیم شده است.

ویژگی‌ها: برنامه‌ریزی درسی در انگلستان به شدت مبتنی بر آزمون‌های استاندارد است. ارزیابی دانش‌آموزان از طریق آزمون‌های نهایی و ارزیابی‌های مداوم انجام می‌شود.

رویکرد: در انگلستان، برنامه‌ریزی درسی عمدتاً بر تحصیلات دانشگاهی و آمادگی برای ورود به دنیای کار متمرکز است. در عین حال، به پرورش مهارت‌های اجتماعی و اخلاقی نیز توجه می‌شود.

تمرکز: توجه زیادی به بهبود مهارت‌های نوشتاری، ریاضی، و علوم طبیعی و اجتماعی وجود دارد. همچنین، دوره‌های آموزشی در مقاطع مختلف به دقت برنامه‌ریزی می‌شود.

مقایسه کلی:

متمرکز یا غیرمتمرکز: کشورهایی مانند آلمان، ژاپن و انگلستان بیشتر سیستم‌های متمرکزی دارند که استانداردهای ملی بر برنامه‌ریزی درسی تأثیر می‌گذارند، در حالی که ایالات متحده دارای سیستم غیرمتمرکز و متنوع‌تری است.

انعطاف‌پذیری: کشورهای مانند فنلاند و ایالات متحده بیشتر به معلمان اجازه می‌دهند تا برنامه‌ریزی درسی را متناسب با نیازهای دانش‌آموزان خود تنظیم کنند، در حالی که در کشورهای مانند ژاپن، این برنامه‌ها از بالا به پایین هدایت می‌شوند.

هدف‌ها: برخی کشورها (مانند آلمان و ژاپن) تأکید بیشتری بر آموزش فنی و مهارت‌های شغلی دارند، در حالی که کشورهای دیگر (مانند فنلاند و ایالات متحده) بیشتر بر تفکر انتقادی و مهارت‌های عمومی تأکید می‌کنند.

در نهایت، هر کشور رویکردهای متفاوتی برای برنامه‌ریزی درسی دارد که به ساختار اجتماعی، اقتصادی، و فرهنگی آن کشور بستگی دارد.

برنامه ریزی درسی در کشور های مختلف و مقایسه آنها

برنامه‌ریزی درسی در کشورهای مختلف به دلیل تفاوت‌های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و نظام‌های آموزشی، رویکردهای متفاوتی را دنبال می‌کند. این تفاوت‌ها به ویژه در شیوه‌های طراحی، محتوای درسی، اهداف آموزشی، و روش‌های ارزیابی نمود پیدا می‌کنند. در ادامه، به بررسی برنامه‌ریزی درسی در چند کشور مختلف و مقایسه آن‌ها پرداخته می‌شود:

1. آلمان

نظام آموزشی: آلمان دارای سیستم آموزشی متنوعی است که بر اساس تقسیم‌بندی‌های مختلف (مانند مدارس ابتدایی، مدارس متوسطه، و فنی و حرفه‌ای) برنامه‌ریزی درسی انجام می‌شود.

ویژگی‌ها: برنامه‌ریزی درسی در آلمان بیشتر به نیازهای بازار کار و توسعه مهارت‌های فنی توجه دارد. آموزش‌های عملی و فنی در کنار آموزش‌های تئوریک برای دانش‌آموزان از اهمیت زیادی برخوردار است.

رویکرد: در آلمان، مدارس معمولاً آزادی زیادی در طراحی برنامه‌های درسی دارند و می‌توانند مطابق با نیازهای خاص خود تغییراتی در برنامه درسی ایجاد کنند. همچنین، ارزشیابی‌ها بیشتر از طریق امتحانات و ارزیابی‌های ملی انجام می‌شود.

تمرکز: تاکید زیادی بر تربیت نیروی کار متخصص و آماده به کار دارد، به همین دلیل، رویکردهای برنامه‌ریزی درسی در آلمان بیشتر بر مهارت‌های عملی و حرفه‌ای تمرکز دارد.

2. ایالات متحده آمریکا

نظام آموزشی: ایالات متحده نظام آموزشی غیرمتمرکزی دارد که به ایالت‌ها و نواحی مختلف اجازه می‌دهد تا برنامه‌های درسی خود را طراحی و اجرا کنند. این امر به مدارس این امکان را می‌دهد که برنامه‌های درسی خود را با توجه به نیازهای منطقه‌ای و محلی طراحی کنند.

ویژگی‌ها: برنامه‌ریزی درسی در ایالات متحده بر اساس استانداردهای ملی و ایالتی انجام می‌شود. این استانداردها به مدارس کمک می‌کند تا اهداف آموزشی و محتوای درسی را هماهنگ کنند.

رویکرد: در ایالات متحده، تأکید زیادی بر روش‌های تدریس مبتنی بر تحقیق و پروژه‌های عملی وجود دارد. همچنین، ارزیابی‌ها به صورت آزمون‌های استاندارد (مانند SAT و ACT) برگزار می‌شود.

تمرکز: برنامه‌ریزی درسی در آمریکا به طور خاص بر تقویت مهارت‌های تفکر انتقادی و حل مسأله تمرکز دارد. دانش‌آموزان برای یادگیری مفاهیم و اطلاعات به شیوه‌ای فعال تشویق می‌شوند.

3. ژاپن

نظام آموزشی: ژاپن دارای یک سیستم آموزشی ملی است که به شدت متمرکز است و برنامه‌ریزی درسی از سوی وزارت آموزش و پرورش کنترل می‌شود.

ویژگی‌ها: در ژاپن، برنامه‌ریزی درسی معمولاً از بالاترین سطوح (یعنی دولت) طراحی می‌شود و مدارس باید مطابق با این برنامه‌ها عمل کنند. آموزش در این کشور بسیار منظم و به شدت بر یادگیری علوم پایه (ریاضی، علوم طبیعی) تأکید دارد.

رویکرد: در ژاپن، برنامه‌ریزی درسی بر اساس تقویت اخلاق کار گروهی، انضباط و مسئولیت‌پذیری طراحی می‌شود. مدارس از ابزارهای مختلفی برای توسعه مهارت‌های اجتماعی و ارتباطی دانش‌آموزان استفاده می‌کنند.

تمرکز: توجه خاصی به بهبود مهارت‌های پایه‌ای، به خصوص در ریاضیات و علوم، و همچنین پرورش ارزش‌های اجتماعی همچون همدلی و کار گروهی وجود دارد.

4. فنلاند

نظام آموزشی: فنلاند یکی از سیستم‌های آموزشی پیشرفته جهان را دارد که تأکید زیادی بر یادگیری مبتنی بر دانش و علاقه دانش‌آموزان دارد.

ویژگی‌ها: برنامه‌ریزی درسی در فنلاند نسبت به بسیاری از کشورهای دیگر انعطاف‌پذیرتر است. معلمان آزادی زیادی برای طراحی برنامه‌های درسی خود دارند و می‌توانند به طور خلاقانه آن‌ها را بر اساس نیازهای دانش‌آموزان تنظیم کنند.

رویکرد: در فنلاند، تأکید زیادی بر یادگیری در محیط‌های غیررسمی و فعال وجود دارد. آموزش‌های فردی و گروهی، کارهای عملی و پروژه‌ها نقش مهمی در برنامه‌ریزی درسی دارند.

تمرکز: در فنلاند بیشتر بر پرورش تفکر انتقادی و خلاقیت در کنار یادگیری علمی و عملی تأکید می‌شود. همچنین، برنامه‌ریزی درسی به شکلی است که برای همه دانش‌آموزان با هر سطح توانمندی قابل دسترس باشد.

5. انگلستان

نظام آموزشی: در انگلستان، برنامه‌ریزی درسی تحت نظارت وزارت آموزش و پرورش قرار دارد و استانداردهای ملی برای دروس مختلف تنظیم شده است.

ویژگی‌ها: برنامه‌ریزی درسی در انگلستان به شدت مبتنی بر آزمون‌های استاندارد است. ارزیابی دانش‌آموزان از طریق آزمون‌های نهایی و ارزیابی‌های مداوم انجام می‌شود.

رویکرد: در انگلستان، برنامه‌ریزی درسی عمدتاً بر تحصیلات دانشگاهی و آمادگی برای ورود به دنیای کار متمرکز است. در عین حال، به پرورش مهارت‌های اجتماعی و اخلاقی نیز توجه می‌شود.

تمرکز: توجه زیادی به بهبود مهارت‌های نوشتاری، ریاضی، و علوم طبیعی و اجتماعی وجود دارد. همچنین، دوره‌های آموزشی در مقاطع مختلف به دقت برنامه‌ریزی می‌شود.

مقایسه کلی:

متمرکز یا غیرمتمرکز: کشورهایی مانند آلمان، ژاپن و انگلستان بیشتر سیستم‌های متمرکزی دارند که استانداردهای ملی بر برنامه‌ریزی درسی تأثیر می‌گذارند، در حالی که ایالات متحده دارای سیستم غیرمتمرکز و متنوع‌تری است.

انعطاف‌پذیری: کشورهای مانند فنلاند و ایالات متحده بیشتر به معلمان اجازه می‌دهند تا برنامه‌ریزی درسی را متناسب با نیازهای دانش‌آموزان خود تنظیم کنند، در حالی که در کشورهای مانند ژاپن، این برنامه‌ها از بالا به پایین هدایت می‌شوند.

هدف‌ها: برخی کشورها (مانند آلمان و ژاپن) تأکید بیشتری بر آموزش فنی و مهارت‌های شغلی دارند، در حالی که کشورهای دیگر (مانند فنلاند و ایالات متحده) بیشتر بر تفکر انتقادی و مهارت‌های عمومی تأکید می‌کنند.

در نهایت، هر کشور رویکردهای متفاوتی برای برنامه‌ریزی درسی دارد که به ساختار اجتماعی، اقتصادی، و فرهنگی آن کشور بستگی دارد.

نقش معلم در فرایند برنامه ریزی درسی

نقش معلم در فرآیند برنامه‌ریزی درسی یکی از ارکان اصلی و حیاتی در موفقیت برنامه‌های درسی است. معلمان نه تنها مجریان برنامه‌های درسی هستند، بلکه در طراحی، اصلاح و اجرای آن‌ها نیز نقش بسیار مهمی ایفا می‌کنند. در ادامه، برخی از جنبه‌های نقش معلم در فرآیند برنامه‌ریزی درسی آورده شده است:

1. تحلیل نیازها و شناسایی اهداف آموزشی:

معلمان با شناخت دقیق از نیازهای آموزشی دانش‌آموزان، می‌توانند اهداف آموزشی مناسبی را تعیین کنند. این اهداف باید متناسب با سطح یادگیری و ویژگی‌های دانش‌آموزان باشد و معلمان به عنوان افرادی که با دانش‌آموزان ارتباط نزدیک دارند، این تحلیل را به خوبی انجام می‌دهند.

2. تعیین محتوای درسی و انتخاب منابع آموزشی:

معلم در انتخاب محتوای درسی و منابع آموزشی تأثیر زیادی دارد. معلمان با توجه به نیازهای یادگیری و سطح درک دانش‌آموزان، بهترین و مناسب‌ترین منابع آموزشی را انتخاب می‌کنند تا فرآیند یادگیری به بهترین شکل ممکن انجام گیرد.

3. طراحی و تدوین فعالیت‌های یادگیری:

معلمان با استفاده از روش‌های مختلف تدریس و فعالیت‌های تعاملی، فرآیند یادگیری را طراحی می‌کنند. این فعالیت‌ها می‌توانند شامل تمرین‌های گروهی، پروژه‌های عملی، بحث‌های کلاسی و سایر فعالیت‌هایی باشند که به افزایش مشارکت دانش‌آموزان در کلاس کمک می‌کند.

4. ارزیابی و بازخورد به دانش‌آموزان:

معلمان در طول فرآیند برنامه‌ریزی درسی باید روش‌های ارزیابی متنوعی را طراحی کنند تا پیشرفت دانش‌آموزان را پیگیری کنند. این ارزیابی‌ها به معلمان کمک می‌کند تا بتوانند بازخوردهای لازم را به دانش‌آموزان بدهند و در صورت نیاز تغییرات لازم را در برنامه درسی اعمال کنند.

5. انعطاف‌پذیری و تطبیق برنامه با شرایط کلاسی:

معلمان با توجه به وضعیت کلاسی، سطح توانایی‌ها و نیازهای خاص دانش‌آموزان، برنامه درسی را به طور مستمر تطبیق و تنظیم می‌کنند. آن‌ها باید انعطاف‌پذیر باشند تا بتوانند با چالش‌های مختلف در کلاس مواجه شوند.

6. ایجاد محیط یادگیری مناسب:

معلمان باید محیطی را فراهم کنند که در آن دانش‌آموزان بتوانند به طور فعال و مشارکتی یاد بگیرند. این محیط شامل جو روانی مناسب، استفاده از تکنولوژی‌های آموزشی و فراهم کردن ابزارهای لازم برای یادگیری است.

7. همکاری با همکاران و مدیران آموزشی:

معلمان در فرآیند برنامه‌ریزی درسی باید با همکاران خود، مشاوران آموزشی و مدیران مدارس همکاری کنند تا اطمینان حاصل شود که برنامه‌های درسی همسو با اهداف کلان آموزشی و سیاست‌های مدرسه پیش می‌روند.

8. بازنگری و بهبود برنامه‌های درسی:

معلمان باید برنامه‌های درسی را ارزیابی کرده و در صورت نیاز به اصلاحات و بهبودها بپردازند. این کار می‌تواند از طریق بررسی نتایج ارزیابی‌ها، بازخورد دانش‌آموزان و تجربیات شخصی معلمان صورت گیرد.

در مجموع، معلمان نه تنها مجریان برنامه‌های درسی هستند، بلکه با دانش و تجربه خود می‌توانند به بهبود، انعطاف‌پذیری و کاربردی‌تر شدن برنامه‌های درسی کمک کنند.

شیوه های نوین تدریس برای یادگیری بهتر

شیوه‌های نوین تدریس به منظور بهبود کیفیت یادگیری و جذاب‌تر کردن فرآیند آموزشی برای دانش‌آموزان و دانشجویان طراحی شده‌اند. این روش‌ها بر استفاده از فناوری‌های نوین، روش‌های فعال یادگیری و رویکردهای مبتنی بر تفکر انتقادی تأکید دارند. در ادامه به برخی از شیوه‌های نوین تدریس اشاره می‌شود:

1. یادگیری مبتنی بر پروژه (Project-Based Learning)

در این روش، دانش‌آموزان از طریق کار بر روی پروژه‌های واقعی و کاربردی، مفاهیم مختلف را یاد می‌گیرند. این شیوه به تقویت مهارت‌های حل مسئله، همکاری و تفکر انتقادی کمک می‌کند و دانش‌آموزان را درگیر فرآیندهای یادگیری می‌سازد.

2. یادگیری معکوس (Flipped Classroom)

در این روش، محتوای درس به صورت آنلاین و پیش از کلاس به دانش‌آموزان ارائه می‌شود و کلاس‌های درس به جای تدریس صرف، به فعالیت‌های گروهی، بحث‌های علمی و حل مسائل عملی اختصاص می‌یابد. این شیوه به یادگیری فعال و تعامل بیشتر میان دانش‌آموزان و معلمان کمک می‌کند.

3. یادگیری فعال (Active Learning)

یادگیری فعال به این معناست که دانش‌آموزان در فرایند یادگیری نقش فعالی ایفا می‌کنند. این شامل کار گروهی، بحث‌های کلاسی، پرسش و پاسخ، تجزیه و تحلیل مطالعات موردی و فعالیت‌های عملی می‌شود. هدف این است که دانش‌آموزان به جای صرفاً گوش دادن به درس، خودشان در یادگیری مشارکت داشته باشند.

4. استفاده از فناوری و ابزارهای دیجیتال

استفاده از نرم‌افزارها و اپلیکیشن‌های مختلف آموزشی مانند ویدئوهای آموزشی، پلتفرم‌های یادگیری آنلاین، بازی‌های آموزشی و ابزارهای تعاملی می‌تواند فرآیند یادگیری را جذاب‌تر و مؤثرتر کند. این ابزارها به دانش‌آموزان امکان می‌دهند تا یادگیری خود را به طور مستقل مدیریت کنند.

5. یادگیری شخصی‌سازی‌شده (Personalized Learning)

در این روش، فرآیند یادگیری متناسب با نیازها، علایق و توانایی‌های هر دانش‌آموز طراحی می‌شود. این شیوه به معلمان کمک می‌کند تا به شیوه‌های مختلف با هر دانش‌آموز ارتباط برقرار کنند و مسیر یادگیری را برای هر فرد تنظیم نمایند.

6. یادگیری مبتنی بر بازی (Game-Based Learning)

در این شیوه، از بازی‌های آموزشی برای تقویت مفاهیم درسی استفاده می‌شود. بازی‌ها به دانش‌آموزان انگیزه می‌دهند و به آنها کمک می‌کنند تا در محیطی سرگرم‌کننده و چالش‌برانگیز به یادگیری بپردازند.

7. یادگیری همکاری‌ای (Collaborative Learning)

در این روش، دانش‌آموزان در گروه‌ها و تیم‌های کوچک به یادگیری و حل مسائل می‌پردازند. این شیوه به تقویت مهارت‌های اجتماعی، همکاری و یادگیری جمعی کمک می‌کند و دانش‌آموزان را به استفاده از تجربیات یکدیگر تشویق می‌کند.

8. یادگیری مبتنی بر تفکر انتقادی (Critical Thinking-Based Learning)

این رویکرد تمرکز خود را بر توسعه مهارت‌های تفکر انتقادی قرار می‌دهد. دانش‌آموزان به چالش کشیده می‌شوند تا به تحلیل و ارزیابی اطلاعات بپردازند و نظرات خود را بر اساس شواهد و استدلال‌های منطقی بیان کنند.

9. تدریس با استفاده از تحلیل داده‌ها (Data-Driven Instruction)

در این شیوه، از تحلیل داده‌های عملکردی دانش‌آموزان برای تصمیم‌گیری‌های تدریس استفاده می‌شود. این داده‌ها می‌توانند شامل نمرات، بازخوردها و ارزیابی‌های مختلف باشند و به معلمان کمک می‌کنند تا روند یادگیری هر دانش‌آموز را پیگیری و بر اساس آن برنامه‌ریزی کنند.

این شیوه‌ها به کمک فناوری و رویکردهای نوین، می‌توانند فرآیند یادگیری را جذاب‌تر، مؤثرتر و متناسب با نیازهای فردی دانش‌آموزان سازند.

فناوری و کلاس

فناوری و مدیریت کلاس درس

یکی از مهمترین موضوعاتی که امروزه دست اندرکاران تعلیم و تربیت کشور را به خود مشغول کرده است ، نحوه‌ی مواجه شدن آموزش و پرورش با فرصت‌ها و تهدیدهای حاصل از گسترش و توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات و برنامه ریزی دقیق و اصولی برای بهره برداری و استفاده از آن است . به ویژه ، با توجه به تأثیر این فناوری‌های نوین در شیوه‌های یاددهی ـ یادگیری و تغییر نقش معلمان ، ضروری است که زمینه هایی فراهم شود تا هم وزارت آموزش و پرورش بضاعت موجود در جامعه‌ی معلمان را شناسایی کند و هم معلمان گرامی به شناسایی و ارتقای مهارت‌های خود در زمینه‌های کاربرد فناوری‌های نوین نظیر ICTو ITو در آموزش بپردازند .

فناوریهای اطلاعات و ارتباطات ((ابزارها و وسایلی که به هر طریق موجب تولید ، انباشت ، پردازش و اشاعه‌ی اطلاعات شوند، فناوری‌های اطلاعاتی و ارتباطی (ICT) نامیده می‌شوند)) همچنین بنا به تعریفی دیگر ، ((فناوری اطلاعات وسیله ای برای ذخیره سازی ، پردازش و ارائه اطلاعات است که به صورت الکترونیکی و مبتنی بر تعدادی رسانه است )) .هیچ تعریف روشن جامع و کاملی از سواد دیجیتالی وجود ندارد معلمان و دانشمندان علاوه بر سواد سنتی که شامل خواندن، نوشتن، گوش دادن و صحبت کردن است، نیازمند مهارتهای فناوری برای برقراری ارتباط ، بررسی ، دسترسی به اطلاعات ، استفاده از اطلاعات ، پردازش ، تفکر انتقادی در باره‌ی پیامها از طریق رسانه‌ها و درک ارزشیابی داده‌ها هستند. بنابراین، معلمان و دانش آموزان نیازمند این سواد هستند. این سواد ، خود مشتمل بر: الف) سواد بنیادی ب) سواد علمی ج) سواد اقتصادی د) سواد تکنولوژیکی ه) سواد تصویری و) سواد اطلاعاتی ز) سواد چندفرهنگی ح) سواد آگاهی جهانی است .

فناوری چیست؟

(( فناوری یعنی علم و فن انجام دادن کارها از طریق کار بست )) ، ((بینش‌های فناورانه در قلب آمال ، آرزوها و باورهای بشر برای آینده قرار دارند.)) امروزه ((طبقه‌های ))متعددی از فناوری را می‌توان به شرح زیر شناسایی کرد:

1ـ فناوری به عنوان ابزار .

2ـ فناوری به عنوان دانش.

3ـ فناوری به عنوان مجموعه فعالیت ها.

4ـ فناوری به عنوان یک فرایند .

5ـ فناوری به عنوان یک نظام اجتماعی ـ فنی .

ویژگیهای فناوری ؟

فناوری دارای ویژگیهای مشخصی به شرح زیر است:

الف) هر فناوری مبتنی بر یک طرح است .

ب) اگرچه فناوری با علم مرتبط است اما به استثنای بعضی موارد از فناوری‌های صنعتی در سطح بالا ،در سایر موارد نمی‌توان فناوری را یک علم کاربردی دانست .

پ) فناوری سازنده است .

ت) فناوری همکاری چند بعدی را ایجاد میکند .

ث) فناوری به ارزشها پایبند است .

ج) فناوری ضمن تأثیر پذیری از جامعه برآن اثر می‌گذارد.

سواد فناوری چیست و جایگاه آن کجاست ؟

سواد فناوری عبارت از (( توانایی و قابلیت )) فرد در (( فهم درست )) ، (( اداره کردن )) ، (( کاربرد )) و (( ارزیابی )) فناوری است . سواد فناوری بسیار فراتر از دانش مربوطه به رایانه و کاربرد آن است . سواد فناوری چشم اندازی کلی بر دانش ، ماهیت ، رفتار ، قدرت و نتایج مرتبط بر هر نوع فناوری از جانب هر شهروند است .سواد آموزی فناوری عبارت از درگیر کردن یاد گیرنده در یک گستره تفکر انتقادی است ، به نحوی که خود بتواند ضمن فهم درست از فناوری به طراحی و تولید فناوری‌های جدید بپردازد و در یک محیط مملو از فناوری با استفاده از فنون درست به بهترین راه حل مسائل برسد .

سبک های مختلف آموزش از گذشته تا حال

آموزش و کلاس درس

هر وقت کلمه کلاس را میشنویم، یک اطاق به نظرمان میآید که تعدادی میز و صندلی دارد و جایگاهی برای معلم که از آنجا اطلاعات خود را به دانش آموزان انتقال میدهد. از زمانی که آموزش تشکل مدرن خود را پیدا کرد و موسساتی مانند مدارس، کالج ها و دانشگاهها ایجاد شدند این ساختار تغییر اساسی خاصی پیدا نکرده. یک مدرسه از نوع اولیه اش متشکل از اطاق ها، حجره ها و سالن هایی بودند که دانش آموزان در آن با نظم خاصی نشسته و با گوش فرا دادن به تدریس آموزگار و اوامر او و انجام تکالیف به تحصیل علم می پرداختند. این نوع عملکرد و روش در طول صد سال اخیر تحول زیادی در روش اجرایی نداشته. البته در صد سال اخیر ساختمانها مدرن تر شده اند، لوازم تحریر ها پیش رفته تر گردیده اند و ذخایر علمی از آنالوگ به دیجیتال ارتقاء پیدا کرده اند.

سبک تدریس معلم محور قدیمی ترین سبک آموزشی

قدیمی ترین سبک آموزش، سبک تدریس معلم محور است. در این سبک، معلم ناخدای کلاس است. معلم به عنوان ناخدای کلاس درس، تنها کسی است که میتواند تعیین کننده برنامه آموزشی دانش آموزان باشد و تنها فردی است که صاحب نظر میباشد. در این سبک، معلم تنها منبع علم در نظر گرفته شده و تصمیم او در مورد روش اجرای آموزش، مقدار تکالیف و صحت و عدم صحت نظرات و پاسخ دانش آموزان تصمیم نهایی است. یک محیط آموزشی معلم محور در قدیمی ترین شکل آن یک محیط کاری بسیار مستبدانه بوده است.

سبک آموزشی معلم محور سالها دوام داشته است و هنوز در مدارس، کالج ها و دانشگاهها اجرا میگردد. البته شکل مدرن اجرایی این سبک آموزش دیگر در یک محیط کاری و اجتماعی مستبدانه نیست ولی هنوز معلم و استاد منبع اصلی علم تصور میشوند و به همین دلیل تسلط معلم در برنامه ریزی و پیشروی فعالیت های آموزشی محصلین نهایی و ۱۰۰ درصد است. در محیط های آموزشی معلم محور مدرن، آموزگاران مسئولیت این را دارند که کلیه مطالب آموزشی را تدوین کنند، برنامه و روش ارائه اطلاعات به دانش آموزان را تنظیم کنند و صحت کسب علم بوسیله محصلین را تایید نمایند. این سبک در زمان حال بوسیله بعضی از مدرسین مجرب با انرژی بسیار زیاد و مهارت نمایشی بسیار جذاب و بازخورد فعال دانش آموزان اجرا میگردد ولی هنوز کاملا یک طرفه و از جانب معلم به دانش آموزان میباشد.

سبک آموزش دانش آموز محور یک تحول نو

این سبک آموزشی که از تحولات عصر ما هست اولین با در کشورهای اروپای شمالی مانند فنلاند مورد استفاده قرار گرفت. این سبک آموزشی عموما برای دانش آموزان جوان و کودک مورد استفاده قرار میگیرد. دانش آموزان ابتدایی و متوسطه با حضور، مشارکت و تعامل مدبرانه معلم، به تجسس و تفحص می پردازند و به آموزه های جدید دست می یابند. سبک آموزشی دانش آموز محور یک روش بسیار مهیج است که برای کودکان و نوجوانان یادگیری را بسیار جذاب و خوش آیند میکند. در سبک آموزش دانش آموز محور، معلم نقش مدیر تدارکات را دارد که بر حسب هر موقعیت آموزشی، شرایط و ابزار مورد نیاز را مهیا میکند و راه را برای پیموده شدن آن تجربه آموزشی هموار می گرداند.

سبک تدریس و تحصیل دانش آموز محور، دانش آموزان را به آموزش علاقمند میکند و آزادی عمل بسیاری را برای مسئولین آموزشی در نظر میگیرد. در این سبک آموزشی، رسیدن به اهداف و آموزه های مشخص و استاندارد مد نظر نیست و محدودیت زمانی اعمال نمی گردد. اگر یک مجموعه آموزشی هدف و آموزه های مشخصی را برای دانش پژوهان خود در نظر دارد و میخواهد با کمترین هزینه و زمان به آن دست بیابد، با سبک تدریس و تحصیل دانش آموز محور مناسبتی نخواهد داشت.

آموزش تعاملی نوین ترین سبک تحصیل

تا کنون در این نوشتار دو سبک آموزشی معلم محور و دانش آموز محور را بررسی کرده ایم. در طیف سبکهای آموزشی میتوان گفت که این دو سبک در دو انتهای مقابل یکدیگر در این طیف قرار دادند. سبک معلم محور که بسیار منظم و هدفمند است و رسیدن به آموزه های مشخص را با کمترین هزینه و در سریعترین زمان می پسندد. این سبک در ظاهر میتواند خشک و مستبدانه به نظر بیاید و میتواند بسیار جذاب و نمایشی ولی در هر صورت اهداف یادگیری از پیش برنامه ریزی شده هستند. در انتهای دیگر این طیف، سبک دانش آموز محور را بررسی کردیم که هیچگونه هدف مشخصی را دنبال نمیکند غیر از اینکه محصلین خود به آموزه های خویش دست بیابند و مهارت تحصیل علم و حل مسائل را کسب کنند.

در بین این دو سبک، طیفی گسترده از سبکهای آموزشی قرار دارند که در حقیقت اختلاطی از دو سبک معلم محو و دانش آموز محور هستند و اصطلاحا به آنها سبک های آموزشی تعاملی میگویند. تفاوت اصلی سبکهای تعاملی در کم رنگ و یا پر رنک بودن نقش معلم در جهت گیری فعالیتهای آموزشی است. برای مثال یک نوع از آموزش تعاملی میتواند اینگونه باشد که آموزگار مواد و موارد آموزشی را از پیش تدوین و تنظیم میکند و اهداف هر جلسه آموزشی را نیز از پیش مشخص کرده ولی دانش آموزان با تجسس و تفحص و ابتکار خود و با سعی جمعی به آن دست آورد ها و آموخته ها می رسند.

مثال دیگر سبک آموزش تعاملی اینگونه است که معلم مواد و موارد آموزشی را از پیش تدوین و تنظیم کرده و هدف کلی و نهایی دوره آموزشی را مشخص میکند ولی سو و جهت پیشرفت جلسات را به عهده دانش پژوهان قرار میدهد. نوع دیگر آموزش تعاملی اینگونه است که اهداف نهایی و خروجیهای یک دوره آموزشی را معلم تعیین میکند و دانش آموزان موظف به تدوین و تنظیم کلیه مواد آموزشی و تهیه تجهیزات لازم و برنامه ریزی جلسات آموزشی میشوند. معلم از جانب موسسه آموزشی مسئولیت تعیین زمان و بودجه لازم و تایید خروجی در انتهای دوره را به عهده دارد.

سبک آموزش تعاملی مورد تایید ویزتوت

در کلیه سبکهای آموزشی تعاملی در هر کجایی که از طیف وسیع آن قرار داشته باشند، یک حقیقت یکسان وجود دارد و آن این است که معلم نقشی جدا از دانش آموزان دارد و موقعیت و مسئولیت معلم بیشتر رنگ و طعم بازرس، سرپرست و ممتحن بودن را دارد. معلم در تمامی سبک های تعاملی محوریت مدیر و گرداننده را دارد و دانش آموزان دنباله رو هستند و این مشخصه در رفتار و موقعیت اجرایی در داخل کلاس و خارج از آن بسیار برجسته است و بر برجسته بودن آن اصرار میگردد.

در سبک آموزش تعاملی ویزتوت سعی شده که با تغییر موقعیت معلم از جلوی کلاس به موقعیتی در میان دانش آموزان و تغییر روش برخورد معلم با دانش آموزان از برجستگی محوریت معلم در اجرای کلاس کاسته شود. برای مثال مواد آموزشی در زمان آموزش و در طول کلاس با تعامل و همکاری دانش آموزان تدوین و تنظیم میگردد. البته با از پیش اعلام کردن موضوع به دانش آموزان به آنها اجازه داده میشود تجسس و تفحص های لازم را پیش از جلسه انجام دهند.

در طول جلسه، معلم سعی میکند رول یک دانش آموز مطلع را بازی کند و از بیراهه رفتن دیگر دانش آموزان پیشگیری کند. معلم سهم مناسب در تدوین و تنظیم آموزه های جلسه آموزشی را دارد و موقعیت او در کلاس در بین دانش آموزان است. در سبک آموزش تعاملی ویزتوت تجهیزات و ابزار موجود در کلاس برای تدوین و تنظیم و ثبت و ضبط آموزه ها به گونه ای هست که در اکثر اوقات فرمان هدایت کلاس در دست دانش آموزان میباشد.

در جلسات کلاسیک تدریس که در کلاس های مدرن امروزی اتفاق می افتد، با استفاده از وایت برد آنلاین ویزتوت به جای وایت برد های هوشمند، معلم و دانش آموزان همگی میتوانند بدون اینکه از جای خود بلند شوند، فقط با استفاده از یک تبلت، افکار و پیشنهادات خود را بر روی برد اصلی که در جلوی کلاس هست گذاشته و در تدوین و تنظیم آموخته های کلاس مشارکت کنند. با استفاده از تبلت یا تبلت هایی که بصورت آنلاین متصل به وایت برد اصلی کلاس هستند و در اختیار دانش آموزان قرار گرفته اند، سرعت عمل در مشارکت دانش آموزان بسیار بالاست. در کلاس تعاملی ویزتوت، دانش آموزان و معلم با استفاده از تکنولوژی وایت برد ویزتوت به تدوین آموخته های خود مشغول میشوند و با راهنمایی معلم در جهت کسب اهداف دوره پیش می روند.

کلاس های تعاملی ویزتوت میتوانند حضوری اجرا شوند و یا مجازی و یا اختلاطی از هر دو. برای مثال تعدادی از دانش آموزان میتوانند در کلاس درس حضور فیزیکی داشته باشند و حتی تعدادی از طریق اینترنت حضور مجازی پیدا کنند. معلم نیز میتواند حضورا شرکت داشته باشد و یا بصورت مجازی تدریس کند. در کلاسهای تعاملی ویزتوت علاوه بر معلمی که احتمالا در کلاس حضور فیزیکی دارد میتوان متخصص و یا معلم دیگری را بصورت مجازی به کلاس دعوت کرد.