بررسی و مقایسه یادگیری ضمنی و پیشرفت تحصیلی در کلاس های چندپایه دوره ابتدایی

با توجه به تعاملات موجود در کلاس های چند پایه، هدف تحقیق حاضر مقایسه ترکیب های متفاوت کلاسی در سه گروه از دانش آموزان کلاس چهارم چند پایه از نظر میزان یادگیری ضمنی با پیشرفت تحصیلی است. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی دبستان های دولتی شهرستان پیرانشهر بودند که سه گروه 16 نفری متشکل از 8 دختر و 8 پسر به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. تحقیق به شیوه علی- مقایسه ای انجام شد. برای جمع آوری داده ها از چهار آزمون محقق ساخته در دروس ریاضی و علوم پایه های چهارم و پنجم استفاده شد. داده های گردآوری شده با کمک شاخص های آمار توصیفی، همچنین تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی شفه تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که بین پیشرفت تحصیلی دانش آموزان کلاس های چند پایه تفاوت معنادار وجود ندارد. یافته های دیگر تحقیق نشان داد که بین میزان یادگیری ضمنی در سه گروه تفاوت معناداری وجود دارد و این تفاوت به نفع دانش آموزان گروه چهارم با پنجم است. همچنین بین پیشرفت تحصیلی ناشی از یادگیری ضمنی در دختران و پسران تفاوت معناداری مشاهده نشد.

ادامه نوشته

حلاصه مقاله 《 تفکر انتقادی 》.

بایستی توجه داشت که آموزش تفکر انتقادی به دانش آموزان ، یک مولفه مهم در مبدل ساختن آنها به فراگیرانی تحلیل گر و با صلاحیت محسوب میشود. مهارتهای تفکر مطلوب در فراگیران، خود به خود ایجاد نمیشود و بایستی به شاگردان آموزش داده شوند. این در حالی است که آموزش مهارتهای تفکر و ارتقای آن امری دشوار است که نیازمند زمان زیادی است و طراحی آن مشکل میباشد ، ضمن اینکه باعث محدود شدن میزان محتوای تدریس نیز میگردد.
صاحبنظران گوناگون از اصطلاحات متفاوتی برای تشریح کارکرد و فعالیتهای تفکر انتقادی بهره جسته اند. در حالیکه تعاریف ارایه شده به شناسایی ابعاد مختلف مفهوم تفکر و اندیشه های انتقادی پرداخته اند ، خط سیر مربوط به تفکر انتقادی مشخص و واضح است ، یعنی ارزیابی و تجزیه و تحلیل کردن محتوای یک موضوع در دست بررسی به منظور فهم محتوای آن که از طریق یک فرایند بازنگری دقیق و نیرومند انجام میشود.
ماهیت گفتگوها در تفکر انتقادی ، عینی ، کامل و بدیع است. به این معنا که هدف آن است که ماهیت آن تعمق آمیز بوده و روشن سازنده معایب و محاسن پیشنهادات و مباحثات و نتایج موضوع در دست بررسی باشد.
چنانچه مربیان مایل باشند که فراگیران را برای ورود به مشاغل و پیشرفت آنها در حرفه خود آماده سازند ، این امر مستلزم بسط و گسترش مهارتهای حل مساله  و تصمیم گیری ، از طریق آموزش مهارتهای تفکر انتقادی و فراهم ساختن شرایط لازم برای ارتقای این نوع تفکر خواهد بود. تفکر انتقادی ، یک نوع تفکر هدفمند ، منطقی و تعمق آمیز است که برای تصمیم گیری ، حل مسایل و تسلط بر مفاهیم صورت میگیرد.
منبع
*یوسفی، علیرضا؛ گردان شکن، مریم(1390). تفکر انتقادی. مجله ایرانی آموزش در علوم پزشکی، ویژه نامه توسعه آموزش و ارتقای سلامت، اسفند1390 ؛ 11(9) ، صص1128-1120.

انواع شیوه های اداره کلاس و مدیریت زمان در کلاس چندپایه و اهمیت آن

به دلیل وجود دانش آموزان با چندین پایه مختلف در کلاسهای چند پایه، یکی از مواردی که در این کلاس ها اهمیت زیادی دارد شیوه اداره کلاس و مدیریت زمان معلم می باشد.
چرا که زمان معلم محدود و هم اندازه با معلم تک پایه است، ولی وجود دانش آموزان با پایه های مختلف، اجازه‌ی اختصاص مدت زمان یک زنگ کامل را به یک پایه نخواهد داد.

در این مقاله به انواع روش های اداره کلاس های چندپایه می پردازیم.

ادامه نوشته

معلم و دانش آموز گوشه گیر

اگر چه داشتن طیف وسیعی از انواع شخصیت و ذات درونی در یک کلاس درس خیلی خوب ، هیجان انگیز و البته طبیعی است، اما در مورد کودکی که همواره آرام است، معلمان و والدین به طور طبیعی نگران هستند. چند راه برای کمک به دانش آموزان خجالتی در کلاس درس، برای آموزگاران وجود دارد و البته بسیاری از این نکات در شرایط دیگر نیز کار خواهند کرد:

ادامه نوشته

خصوصیات یک معلم خوب

خصوصیات یک معلم خوب ابتدایی

معلم نقش کلیدی در آموزش کودکان دارد. معلم بعد از خانواده اولین شخصی محسوب می‌شود که کودکان در خارج از خانه آموزش‌های علمی را توسط وی یاد می‌گیرند. دانش آموزان در خارج از منزل بیشتر وقت خود را در مدارس و با معلم و دانش آموزان دیگر سپری می‌کنند. بنابراین معلم و به خصوص معلم ابتدایی یکی از اثرگذارترین افراد در زمینه آموزش دانش آموزان هستند. بنابراین این مهره کلیدی باید با دقت انتخاب شود زیرا در یادگیری علم و سلامت روحی دانش آموزان بسیار موثر است و نباید از وظایف یک معلم خوب غافل شد. ویژگی‌های معلم خوب در فرایند یاددهی و یادگیری بسیار زیاد است و باید برای معلم شدن در آموزش و پرورش آماده باشد. به دلیل اهمیت مقطع ابتدایی در این قسمت به معرفی خصوصیات یک معلم ابتدایی خواهیم پرداخت.

ادامه نوشته

شناخت و  درمان دانش آموز دچار اختلال استرس و اضطراب

این پست مربوط به مصاحبه من با یکی از معلمان خوب شهرستان آقای نوروزی که در آن به روایت یکی از تجارب معلمی خود در سال تحصیلی 97 پرداخته است. 

این تجربه مربوط به سال های اول تدریس من که در پایه ششم ابتدایی مشغول به تدریس بودم  می شود. با گذشت یک ماه و آشنایی بیشتر با دانش آموزان کلاس متوجه شدم هنگام تدریس درس رریاضی دانش آموزی به نام محمد هنگام حل سوالات ریاضی دجار استرس و اضطراب میشد . این مورد را پس از این که چند سوال را در کلاس مطرح کردم متوجه شدم . که این دانش آموز در حل مسائل ریاضی ناتوان است و ریشه اصلی این نا توانی را در استرس او دیدم که این استرس واضطراب می توانست ناشی از تجربه دانش آموز در درس ریاضی باشد و یا نوع تدریس من و معلمان گذشته این دانش آموز باشد . البته این مشکل استرس در بعضی دیگر از دانش آموزان را حس کردم ولی میزان استرس احمد در هنگام تدریس بیشتربود .
پس از مشاهده این مشکل به بررسی علل این مشکل پرداختم و برای این کار از معلمان با تجربه تر کمک گرفتم . و توانستم علل  این مشکل را از طریق مصاحبه ای که محمد انجام دادم پیدا کن مک که یکی از علل آن نوع تدریس معلمین سال های قبل محمد بود .که در نوع تدریس آنها تاکید زیادی بر حفظ کردن و به یاد سپردن مسائل ریاضی بود که با توجه به این موضوع که ریاضی درسی است که نیاز به درک کردن دارد و نیز عجله کردن معلم برای پاسخ دادن دانش آموزان به حل سوالات در حالی که مسائل زمان بر بودند و نیاز به تحلیل و درک کردن داشتن همین موضوع به همراه عوامل دیگر باعث شده بود که محمد دچار استرس شود .
برای حل این مشکل با معلمان با تجربه همچنین یک مشاور مشورت کردم . و به همراه تجربه ای که خودم داشتم . توانستم خوشبختانه راه حل هایی را برای حل مشکل دانش آموز ارائه دهم از جمله:


1)تلاش کردم تا دیدی مثبت از ریاضی در ذهن دانش آموزان شکل بگیرد .


2) انجام آزمون و سوال های کوتاه حین تدریس از دانش آموز


3) تشویق کردن محمد توسط من پس از حل هر مسئله ای که توسط من به او داده میشد.


4) صحبت با خانواده محمد برای کمتر کردن فشار درسی و کمک کردن به او.


5) سعی کردم تدریس ریاضی را با خوش رویی آغاز کنم تا باعث جو مثبت در کلاس شود . 


6)برای کاهش استرس محمد صندلی اورا نزدیک خودم قرار دادم تا حواسش نسبت بهدرس بیشتر باشد وراحت تربتواند صحبت کند.


7)سعی کردم که سطح سوالات امتحان در سطح بالایی نباشند تا دانش آموزان در پاسخ دادن به آنها دچار نا امیدی نشوند. 


8) وقت دادن کافی و آرامش دادن به دانش آموزان برای درک سوالات ریاضی و حل کردن آنها.


پس از از بررسی راه های پیشنهادی و انجام آنها در کلاس درس و صحبت با خانواده محمد ، کم کم مشکل استرس محمد حل شد و او توانست کم کم مطالب ریاصی را به خوبی درک کند و در آزمون ها و سوالاتی که در کلاس درس مطرح می شد به خوبی و با اعتماد به نفس خوب بتواند نظرش را بیان کند وسوالات ریاضی را  به خوبی حل کند.
و خوشبختانه توانستم پس از مدتی مشکل این دانش آموز را حل کنم .
 

تجربه شناخت و کمک به کودک بیش فعال

رضا صیدی دانشجوی دانشگاه فرهنگیان در رشته آموزش ابتدایی این تجربه مربوط به  کارورزی در سال 1400می باشد.

در  کارورزی 3 در سال تحصیلی جدید را در مدرسه شهید رجایی شروع کردم . پس ازگذشت 2 هفته از شروع کلاسها متوجه رفتار عجیب یکی از دانش آموزان به نام امیرعلی شدم که پس از بررسی دقیق علائم و رفتار های ین دانش آموز متوجه شدم که این دانش آموز دارای بیماری بیش فعالی است .
از جمله علائمی که امیر علی داشت می توان به پر جنب و جوش بودن ، عدم توجه به درس ، عدم توجه به صحبت های معلم حین تدریس ، عدم تعامل و همکاری در کار های گروهی کلاسی و بازی با همکلاسی ها و... داشت .که پس از صحبت با والدین این دانش آموز فهمیدم . که آنها هم از پر جنب و جوش بودن امیر علی اذیت می شدند ولی متاسفانه نمی دانستند که دلیل این پرجنب و جوش بودن و حرف گوش ندادن بیش فعالی باشد . 
پس از بیان و علت مشکل علی به والدینش و همچنین معلم کلاس و مدیر مدرسه تلاش کردم تا بتوانم مشکل این دانش آموز را به خوبی حل کنم . 
من قبل از امیر علی دانش آموز دیگری را نداشتم که این مشکل را داشته باشد به همین خاطر برای حل این مشکل به مطالعه چند کتاب و همچنین تحقیق درباره راه حل های مناسب برای جلوگیری از حواس پرتی و همچنین کنترل رفتار دانش آموز در کلاسش درس پرداختم .

با صحبت کردن با امیر علی و همچنین والدینش توانستم راح حل هایی را را برای حل این مشکل انتخاب کنم :


1) چون یکی از مشکلات امیر علی نداشتن تمرکز بود به همین خاطر خاطر نیمکت علی را به خودم نزدیک تر کردم تا عواملی که باعث می شوند تا دانش آموز حواس پرت شود به حداقل برسند .


2)سعی کردم پس از اینکه مسئولیتی را به امیر علی سپردم در صورت انجام موفقیت آمیز آن یا به صورت کلامی یا تهیه یک هدیه او را تشویق کنم . تا انگیزه امیر علی بیبشتر شود.


3) در هنگام تدریس از انواع وسایل کمک آموزشی مانند فیلم ها ونوار های آموزشی استفاده کردم .


4)چون امیر علی به خاطر بیش فعال بودن انرژی زیادی دارد  به همین خاطر پس از گذشت مدتی از زمان کلاس به او اجازه میدادم تا به حیاط مدرسه برود و قدم بزند .


5) برای بهبود عملکرد ذهنی امیر علی سعی کردم از روش هایی مانند تصویر سازی ذهنی ، ارتباط گیری بین موضوعات مختلف تنظیم تقویم و جدول زمانی و ... استفاده کنم.


6)از والدین امیر علی خواستم تا خودشان یا کس دیگری به همراه امیر علی به یاد گرفتن دروس اقدام کند.


7) به والدین امیر علی توصیه کردم که هنگامی که امیر علی دچار خطایی میشوند والدینش با صبر و شکیبایی با او رفتار کنند .


8) یک مرکز مربوط به اختلالات یادگیری به والدین امیر علی معرفی کردم تا زمانی که امیر علی در آنجا نیست به آنجا برود تا به کمک آن مرکز سریع تر مشکل حل شود .


9) به والدین امیر علی تاکید کردم که دارو هایی که برای او تجویز می شود را سر ساعت مصرف بکند .


10) تلاش کردم در هر جلسه آموزشی مطالب جدیدی را در کلاس عنوان کنم تا علاقه او بیش تر شود.


خدا روشکر پس از عملی کردن روش های گفته شده با گذشت زمان وصبر و شکیبایی یکی از مشکلات اصلی امیر علی یعنی حواس پرتی و عدم تمرکز خوشبختانه تقریبا حل شد واین  دانش آموز با استعداد توانست به کمک والدینش وهمچنین مرکز اختلالات یادگیری با گذشت زمان علائمش کمتر شود و به خوبی بتواند به ادامه تحصیل ادامه دهد. و در درس به خوبی پیشرفت کند .
 

چکیده
مارکس، حتی 150 سال پس از مرگ، چهره ای جنجال برانگیز و محل مناقشه در دنیاست .تمام نیمه اول قرن بیستم تحت
سیطره او و با انتقاد بی امان او از سرمایه داری و وعده هایی مبنی بر ناگزیر بودن انقالبی سوسیالیستی در سراسر جهان گذشت.
انقالب بلشویكی در روسیه و گسترش کمونیسم در اروپای شرقی، تحقق رویای مارکس مبنی بر انقالبی جهانی را نه تنها
امكان پذیر، که در دسترس نشان می داد .اما این رویا قبل از اتمام قرن بیستم به خط پایان رسید .پایان این رویا و حرکت
کشورهای سابقا کمونیست به سمت برقراری مالكیت خصوصی، از اهمیت مارکس و مكتب اقتصادی فلسفی او که تحت عنوان-
مارکسیسم معرفی شد، نكاسته است.
کلمات کلیدی :مارکس، سوسیالیست،کمونیسم، انقالب، مارکسیسم

ادامه نوشته

نگاهی دیگر بر فرصت ها و محدودیت های کلاس های چندپایه

کلاس های چندپایه همواره با فرصت ها و محدودیت های آموزشی و تربیتی مواجه هستند. در بخش ادامه مطلب به مواردی از آنها اشاره شده است:

ادامه نوشته

چرا خودآگاهی مهم است؟ خودآگاهی چه فوایدی دارد؟

ویـژگـی هـای افـراد خـودآگـاه

احساس رضایت از انتخاب‌ها و سبک زندگیشان دارند.
تفکر واگرا دارند و مطلق نگر نیستند.
در مقابل فشارها و ضربه‌های روانی اجتماعی مقاوم‌ترهستند.
از موفقیت‌ها و شکست‌های خود آگاهند، به موفقیت‌هایشان افتخار می‌کنند و از شکست‌هایشان درس می‌گیرند.
مسئولیت زندگی خود را می‌پذیرند.
نقاط ضعف خود را می‌شناسند و در جهت اصلاح آن‌ها تلاش می‌کنند.
روحیه همکاری و مشارکت در کارهای گروهی دارند.
از مشورت با دیگران و افراد صاحب نظر استقبال می‌کنند.
دیگران را سرزنش نمی‌کنند، به همه احترام می‌گذارند و مثبت اندیش هستند.

ادامه نوشته

ویژگی‌های یک معلم خلاق

برخی از ویژگی های معلم خلاق که خلاقیت او منجر به بازدهی بیش تر کلاس و تدریس او می انجامد:

 

1: فردی انتقاد پذیر باشد.

2: تحمل عقاید نو دانش آموزان را داشته باشد.

3: از صبر و تحمل بالایی برخوردار باشد.

4: به تفاوت های فردی و منحصر به فرد بودن تک تک دانش آموزان اعتقاد داشته باشد.

5: از انگیزه ای قوی برخوردار باشد.

ادامه نوشته

نظم در کلاس درس

چند توصیه برای برقراری نظم در کلاس

 

 

1. هنگام ورود دانش‌آموزان به کلاس درس، از آن‌ها استقبال کنید.

2. فعالیت‌های خاص «پیش از شروع کلاس» را در کلاس‌های درس ممکن سازید تا دانش‌آموزان را به کارهای مثبت و خلاق تشویق کنید.

3. محل خاصی را در کلاس درس مشخص کنید تا دانش‌آموزان هنگام ورود به کلاس، تکالیفشان را آن‌جا قرار دهند.

 

ادامه نوشته

تعریف مهارت خودآگاهی، مولفه های آن و انواع مختلف خودآگاهی

خودآگاهی چیست؟

خودآگاهی یعنی آگاهی و هوشیاری بر خود. یعنی اینکه خود را با جزئیات هر چه بیشتر بشناسیم و بر خود آگاه شویم. 
خودآگاهی اولین مهارت هوش هیجانی و اساس رسیدن به کنترل رفتار است. 
با رسیدن به خودآگاهی ما به درک شفاف و صحیحی از شخصیت خود، نقاط ضعف، نقاط قوت، افکار، باور‌ها، انگیزه‌ها، هیجانات و سبک ارتباطی خود می‌رسیم. 
بسیاری از مردم می‌گویند و فکر می‌کنند که خود را می‌شناسند اما زمانی که قدم در راه آگاهی بر خود می‌گذارند متوجه می‌شوند که اصلا خود را نمی‌شناسند و جالب‌تر اینکه هر چه پیش می‌روند بیشتر پی به عدم شناخت از خود می‌برند!

خودآگاهی چیزی نیست که در چند ماه، یک یا دو سال کسب شود. خودآگاهی پروسه‌ای است که تا آخر عمر ادامه دارد و فقط هر روز بیشتر از دیروز می‌شود. دلیل این امر، عظمت و پیچیدگی شخصیت انسانی ما است. 

خودآگاهی به ما کمک می‌کند که تاثیر هیجانات خود را بر افکار، گفتار و رفتارمان تشخیص دهیم و بفهمیم که چه هیجاناتی باعث به‌وجود آمدن چه شرایطی در زندگی ما شده‌اند. همچنین به ما توانایی ابراز صحیح هیجانات خود را می‌دهد.

خودآگاهی افراد را به لحظه حال می‌آورد زیرا شناخت خود به هوشیاری نیاز دارد و برای هوشیار بودن باید به زمان حال بیاییم.
 

ادامه نوشته

ارزشیابی کارآمد از دانش آموزان کلاس های چند پایه

برای مطالعه مقاله مربوط به ارزشیابی کارآمد کلاس‌های چندپایه می‌توانید روی متن زیر کلیک کنید.

 

اینجا کلیک کنید.

نقش معلم در تربیت دانش آموزان

در تمامی نظام های آموزشی مدرسه رکن اصلی تعلیم و تربیت می باشد. معلمان نیز مربی و الگوهای با نفوذ تعلیم و تربیت هستند. بنابراین شغل معلمی یکی از حساس ترین و پرمسئولیت ترین شغل های جامعه است.

ادامه نوشته

بررسي تاثير برنامه آموزش خلاقيت معلمان بر خلاقيت پيشرفت تحصيلي و خودپنداره دانش آموزان   

برای مشاهده مقاله، لینک زیر را لمس کنید.

 

خلاصه مقاله 《تاثیر یادگیری زبان دوم بر مهارتهای حل مسله و سبکهای تصمیم گیری》.

تایج حاصل از تحلیل داده ها در این مقاله نشان داد که بین مهارتهای حل مسله در زبان آموزان زبان دوم (انگلیسی، فرانسه و آلمانی) با غیرزبان آموزان تفاوت معناداری وجود ندارد ؛ اما درباره سبکهای تصمیم گیری ، «سبک تصمیم گیری وابسته» در زبان آموزان زبان دوم بطور معناداری پایین تر از غیر زبان آموزان است. اما در مابقی سبکها به دلیل بالاتر بودن سطوح معناداری از میزان 05/0 ، فرض وجود تفاوت رد میشود.
این یافته ها با نتایج حاصل از پژوهش برزگرفرد(1394) همخوان است. در پژوهش برزگرفرد مشخص شد در زمینه حل مسله اجتماعی ، تفاوت معناداری بین دانش آموزان دوزبانه با تک زبانه ها وجودندارد ؛ اما دیگر پژوهشهای صورت گرفته در زمینه تفاوت توانمندی های شناختی مختلف از جمله مهارت حل مسله و سبک تصمیم گیری مانند پژوهش های تاوانتمان و آمان(2018) ، الشهرانی (2018) ، هارتانتو ، یانگ و یانگ (2018) و وانگ و ان جی (2018) با نتایج حاصل از این پژوهش تناقض دارد.
تاوانتمان و آمان (2018) نشان دادند مهارت حل مسله دانش آموزان دوزبانه بیشتر از تک زبانه است.
پژوهش الشهرانی(2018) نشان داد یادگیری زبان دوم بر توانایی های شناختی کودکان از جمله مهارتهای حل مسله آنها تاثیر مثبت و معناداری دارد.
پژوهش هارتانتو و همکاران(2018) نشان داد بین مهارت حل مسله ریاضی دانش آموزان تک زبانه و دوزبانه تفاوت معناداری وجود دارد. 
نتایج حاصل از پژوهش وانگ و ان جی(2018) نشان داد یادگیری زبان دوم بسته به تسلط فرد بر زبان دوم بر تصمیم گیری عقلایی او تاثیرگذار است.
یادگیری زبان دوم تاثیرگسترده ای از نظر جنبه های زیستی و روانشناختی بر توانمندی های افراد دارد.
بر اساس نظریات برونر ، یادگیری و تسلط بر زبان دوم ، قدرت و توانایی شناخت و فکر فرد را افزایش میدهد.
از نظر «هب» توانایی شناختی افراد از طریق یادگیری زبان نیز افزایش پیدا میکند.
هر نکته ای که فرد بایادگیری زبان دوم آنرا تجربه میکند ، در سیستم های عصبی او مجموعه ای از نورون ها را ایجاد میکند که به آنها مجتمع سلولی میگویند. پس از ترکیب چند مجموعه سلولی زنجیره های مرحله ای تشکیل میشوند.
پس از تشکیل مجموعه های سلولی و زنجیره های مرحله ای توانایی های شناختی افراد افزایش پیدا میکند.
دو زبانی که افراد با آن فکر میکنند و صحبت میکنند بر شناخت آنها نیز تاثیرگذار است.
اگر دوزبانگی در اوایل کودکی شکل گرفته باشد ، نتایج مثبتی روی کارکردهای شناختی دارد.
کودکان دوزبانه از قابلیت انتقال  دانش و مهارتهای شناختی خود از یک زبان به زبان دیگر برخودار هستند.
آموختن زبان دوم میتواند قدرت پردازش اطلاعات توسط مغز را افزایش دهد.
استفاده از دو یا چند زبان بصورت همزمان موجب افزایش تعداد سیناپس ها و میلین های سلولهای عصبی در جسم پینه ای مغز در سنین مختلف میشود که این تغییرات ساختاری در مغز به بهبود برقراری ارتباط بین دو نیمکره مغز میشود و باعث افزایش سرعت انتقال اطلاعات بین دو نیمکره مغز و پردازش سریعتر اطلاعات در مغز میشود.
بر اساس نظریات شناختی ، در صورتیکه فرد نتواند اطلاعات مربوط به یک مسله را تحلیل کند و تصمیم گیری مستقلی با استفاده از آموخته هایش داشته باشد به «وابستگی در تصمیم» روی می آورد.
افرادی که زبان دوم را یاد گرفته اند ، با قدرت پردازش اطلاعات بالاتر و سرعت یادگیری بیشتر ، این توانمدی را دارند که اطلاعات مربوط به موضوع مورد تصمیم را دقیق تر و سریع تر جمع بندی کنند.
این توانمندی ها در نهایت توانسته است گرایش افرادی که زبان دوم را آموخته اند را به سبک تصمیم گیری «وابسته» کاهش دهد.

منبع 
*حدادی، سمانه؛ زارع، حسین؛ علیزاده فرد، سوسن(1399). تاثیریادگیری زبان دوم برمهارتهای حل مسله و سبکهای تصمیم گیری. فصلنامه علمی ، پژوهش در یادگیری آموزشگاهی و مجازی، سال 7، شماره 4 (پیاپی 28)، بهار1399، ص89-79.

ابزار و مواد آموزشی قابل استفاده در کلاس های چند پایه

مواد و وسایل آموزشی اغلب در آموزش به کار گرفته می شود تا به درک و فهم دانش آموزان از محتوای آموزشی کمک کنند؛ در واقع یادگیری را تسریع و تسهیل نمایند؛ بنابراین وسایل آموزشی به وسایل و ابزاری گفته می شود که هنگام آموزش به کار برده می شوند و امر یاددهی-یادگیری را تسهیل می کنند ولی پیام آموزشی را به طور کامل منتقل نمی کنند.

ادامه نوشته

خلاصه مقاله 《بررسی فرهنگ روابط معلمان با همکاران،والدین و دانش آموزان:مدارس روستایی و چند پایه》

از روابط مثبت معلمان میتوان به به کار گرفتن اصول روابط کلامی و غیرکلامی برای انتقال محتوای درسی ، اجرای جلسه های توجیهی برای والدین و ارتباط همراه با ادب و احترام نام برد.
از روابط منفی معلمان میتوان به بدبینی معلمان نسبت به یکدیگر ، حس رقابت منفی ، توقعات نابجا از والدین و بخشنامه ای بودن ارتباطات اشاره کرد.
جامعه ای موفق است که نیاز و انتظارات افراد را بصورت جامع و همه جانبه برآورده کند و برنامه های آن از کیفیتی برخودار باشند که مقاصد را بصورت بهتر و موثرتر تامین کند.
در فهم و شناخت آموزش و پرورش میتوان به سه رویکرد کلان و کلی «سیاسی» «اقتصادی و اجتماعی» و «فرهنگی» را از یکدیگر متمایز کرد.
فرهنگ یک جامعه ثمره کوشش هایی است که اعضای آن در طول قرون و نسلها در پاسخگویی به نیازهای مادی و غیرمادی خود به عمل آورده اند.
رویکردی که بر آن است که روشی را به کار بندد تا همه فرهنگهای مختلف با همه وجود ارزشمند شوند ، رویکرد چند فرهنگی است. این رویکرد درصدد ایجاد تعامل ، تفاهم و تبادل بین فرهنگی است.
«استورا» معتقد است روابط کاری و همکاری همان سپری است که فرد را از آثار منفی محافظت میکند. وقتی روابط ضعیف باشند ، کارکنان احساس نگرانی و خطر میکنند و علاوه بر آن ، داشتن روابط ضعیف باعث کاهش اعتماد و علاقه و کاهش حمایت و انگیزه میشود.
کای(2006) نشان داد مشارکت معلمان در مدارس ابتدایی از حد مطلوب پایین تر است و شدت رابطه میان جو مدرسه ، با اثربخشی مدرسه از رابطه میان مشارکت معلمان و اثربخشی مدرسه است و میان وضعیت موجود و مطلوب مشارکت معلمان  تفاوت وجود دارد.
از نقاط مثبت پژوهش کای (2006) آن است که به بررسی فرهنگ روابط معلمان پرداخته است و اینکه این فرهنگ بر تجارب آنها در محیط یادگیری تاثیرگذار است و فرهنگ منفی به حساب نیاوردن معلمان تازه کار را زیر سوال برده است.

ارتباط معلمان در مدارس بصورت رسمی و در حد بخشنامه است.بیشتر بخشنامه هایی که از طرف اداره به مادرس فرستاده میشوند ، ربطی به رابطه و مشارکت معلمان باهم ندارند و بیشتر تاکید بر این است که معلمان کارها را بصورت انفرادی انجام دهند.
در هر مدرسه اگر رابطه مدیر با همکاران درست و منطقی باشد و جو کارکنان مدرسه سالم باشد و به نیازهای عاطفی همکاران توجه داشته باشند ، خود به خود در بین معلمان رابطه صمیمی و مطلوبی پیش می آید.
نکات مثبت در رابطه معلمان با همکاران : -دوستی های پایدار-روحیه تعاون و همکاری-همکاری داوطلبانه و صمیمانه-دوری از تشریفات
نکات منفی در رابطه معلمان با همدیگر: حس حسادت و انتقادات بی جا-روابط سطحی در محیط مدرسه-بدخواهی و بدگویی نسبت به هم- استفاده نکردن از ایده های یکدیگر
رابطه معلمان در بیشتر اوقات با والدین طوری است که درصورت بروز مشکلات رفتاری و آموزشی و تربیتی ، والدین به مدرسه مراجعه میکنند و در زنگ تفریح برای رفع مشکلات دانش آموزان باهم تبادل نظر میکنند.
به علت سطح تحصیلات و سواد پایین در روستا و بی اهمیت بودن تدریس از نظر بعضی از والدین رابطه بین معلمان و والدین روستایی در حد پایینی است.
زرنگی و تنبلی ، بی ادبی و مودب بودن دانش آموزان نیز در نوع برخورد معلمان با والدین تاثیرگذار است. در اکثر اوقات معلمان با والدین دانش آموزان زرنگ و با ادب ارتباط بهتری دارند.
نکات مثبت در ارتباط معلمان با والدین: -ارتباط مستمر معلمان با والدین-ارتباط همراه با ادب و احترام-اجرای جلسات توجیهی-کمک از والدین در امر آموزش
نکات منفی در ارتباط معلمان با والدین: -انتظارات بیش از حد از یکدیگر-رودربایستی در نه گفتن به یکدیگر-صوری برگزار شدن جلسات انجمن اولیا و مربیان- بی تفاوتی بعضی از والدین و همه کتره بودن معلم.
نکات مثبت ارتباط معلم با دانش آموزان: -روابط دوستانه ، صمیمانه و مقتدرانه-راهنمایی دانش آموزان برای رسیدن به اهداف درسی-به کاربردن اصول روابط کلامی و غیرکلامی- برگزاری مراسمات غیر رسمی مانند نماز جماعت.


نکات منفی ارتباط معلم با دانش آموز: -تسلط کامل بر دانش آموزان-انتظارات بیش از حد از یکدیگر-همه را با یک نگاه ندیدن-ساکت کردن دانش آموز در همه مباحث.

منبع
*رومانی،سعید ؛ حاجی حسین نژاد ، غلامرضا ؛ فاضلی ، نعمت اله ؛ حسینی خواه ، علی(1398). بررسی فرهنگ روابط معلمان با همکاران ، والدین و دانش آموزان:مدارس روستایی و چندپایه. مطالعات آموزشی و آموزشگاهی ، دوره 8، شماره21، صص 192-167 . 

افزایش اعتماد به نفس علی،دانش آموزی در مقطع ابتدایی

یکی از دلایل عمده بسیاری از اختلالات رفتاری و شخصیتی در کودکان و نوجوانان، ضعف در اعتماد به نفس و احساس خود ارزشمندی (عزت نفس) است. شروع مدرسه زمان خوبی برای تقویت اعتماد به نفس است، زمانی که قصد داریم به فرزندمان بیاموزیم چه اهدافی را در زندگی داشته باشد و برای رسیدن به آن ها چگونه تلاش کند، باید احساساتی را که باعث تقویت تفکرات منفی در آن ها می شود کاهش دهیم ، به این منظور باید باورها و توقعات سختی که از خود دارد و باعث ضعیف شدن اعتماد به نفس می شود و به آن شدت می بخشد را تغییر دهیم .

وجود یا عدم وجود ضعف در اعتماد به نفس رابطه مستقیمی با چگونگی نگرش فرد نسبت به خود دارد و درمان آن بدون توجه به اصول و روشهای تقویت اعتماد به نفس انجام نمی پذیرد.

چگونه عزت نفس کودک خود را بسازیم ؟

ادامه نوشته

اختلال یادگیری دانش آموز ابتدایی و برطرف کردن اختلال آن .نام دانش آموز رضا


در سال تحصیلی ۱۴۰۰در آموزشگاه  شهید اخواست  بعنوان آموزگار مشغول به خدمت شدم. با دانش
آموزی به نام رضا مواجه شدم که دچار اختلال در خواندن شده بود. رفتاری از قبیل شلوغی، بی
حوصلگی از خود نشان می داد و نمی توانست به خوبی بخواند. در هجی کردن کلمات مشکل داشت
و در تخیل و تجسم کلمات، ذخیره سازی و بازیابی اسامی حروف اشکالات زیادی داشت همچنین
نمی توانست حروف را به خوبی ترکیب کند و رضا همچنین خط ناخوانا داشت و در استفاده کردن
از حروف پریشان بود، حروف همخوان مثل (ب) و (پ) را جایگزین هم می کرد .
برای رفع مشکل رضا از والدینش خواستم ،که بیشتر به او توجه کنند و با فرزند خود در هنگام درس
خواندن با ملایمت و مهربانی برخورد کنند و برای مطمئن شدن از اینکه رضا هیچ گونه اختلال
بینایی و شنوایی ندارد او را به دکتر ارجاع دهند و همچنین یک انگیزه مضاعف در رضا ایجاد کنند
تا ایشان به اهمیت و نقش درس خواندن در زندگی پی ببرد به نظر می رسد که عواملی از جمله،
آموزش های نامطلوب خواندن، مشکلات ادراک شنیداری، مشکلات ادراک دیداری و مشکلات مراحل
زبان می تواند دلیلی باشد بر علل اختلال در خواندن؛ اما با بررسی هایی که به عمل آمد متوجه
شدم که با انگیزه می توان اختلال در خواند رضا را برطرف کرد.
در طول این چند سال سابقه تدریس در مدارس محروم استان و در طی صحبت هایی که با همکاران
داشته ام متوجه شدم که سالانه دانش آموزان زیادی وجود دارد که با این مشکل مواجه هستند لذا
اهمیت و ضرورت موضوع مرا به تحقیق و تفحض در این موضوع وا داشته است و در پی آن برآمده
ام چگونه می توان اختلال در خواندن را رضا را برطرف نمود؟
توصیف وضعیت موجود:
در سال ۱۴۰۱.۱۴۰۰پس از انجام مراحل سازماندهی در یکی از مدارس شهرستان مشغول به خدمت شدم
این مدرسه که در مرکز روستا قرار داشت این مدرسه مختلط و یک شیفت بود و کلاس ها همیشه
در شیفت صبح برگزار می شد؛ تعداد150 دانش آموز در این مدرسه در حال تحصیل بودند. مدرسه مذکور دارای مدیریت مستقل، مربی پرورشی، تربیت بدنی و تعداد 5 آموزگار بود که امر تعلیم

تربیت را در این مدرسه بر عهده داشتند. حیاط و محیط ورزشی مدرسه خاکی و فاقد هر گونه
امکانات ورزشی و آموزشی بود. تعداد اتاق های این مدرسه 9 اتاق که در پنج اتاق از این مدرسه
کلاس های درس دایر بود.سرویس های بهداشتی در گوشه ای از حیاط قرار داشت که از وضعیت
مطلوبی برخوردار نبودند. از درب ورودی مدرسه که وارد می شویم در سمت چپ کلاسی  بود که
دانش آموزان پایه اول در آن کلاس مشغول به فعالیت و تحصیل بودند؛ با توجه به ابلاغ خود
مسئولیت اداره و آموزش این کلاس را برعهده گرفتم و کار تدریس را شروع کردم. تعداد دانش
آموزان این کالس25 نفر بود که به تفکیک 13 پسر و 12 دختر در این کلاس بودند و به صورت
دوستانه هر سه نفر روی یک میز و نیمکت نشسته بودند. در ابتدا جهت آشنایی بیشتر با دانش
آموزان از آنها خواستم که خود را معرفی کنند و در پایان روز اول از دانش آموزان خواستم که از
والدین خود بخواهند که روز آینده به مدرسه بیایند تا نکاتی را در مورد آموزش به آنها گوشزد کنم
و بیشتر با خصوصیات فرزندان آنها آشنا شوم با سوال از اولیاء متوجه شدم که همه دانش آموزان به
جزء یک نفر که رضا نام داشت دوره پیش دبستانی را گذرانده اند؛ رضا پسری بلند قد و سبک وزن
بود که موهای بور و چشمهای تیره داشت و در خانواده ای چهار نفره زندگی می کرد و در آخر
محله  می نشست دلیل نرفتن رضا را به کلاس های پیش دبستانی از والدینش جویا شدم و آنها
دلیل را بر بی عالقگی و بی انگیزگی این دانش آموز می دانستند و می گفتند که رضا چندان عالقه
ای به درس خواندن ندارد. با توجه به اینکه بقیه ی دانش آموزان تقریباًَ با مفاهیم اولیه جهت ورود
به پایه ی اول آشنایی داشتند به جزء رضا، در نتیجه این امر باعث شد که بیشتر ایشان را مورد
توجه قرار دهم. در بعضی مواقع دانش آموزان از ایشان گله داشتند که آنها را مورد آزار و اذیت قرار
می دهد، موقعی که سوالی از ایشان می پرسیدم ساکت می نشست و هیچی نمی گفت که احساس
می کردم لال  است یک ماه از سال گذشت آموزش حروف و اعداد را شروع کردیم ولی متأسفانه رضا
قادر به شناسایی حروف نبود و اعداد و مفاهیم ریاضی را خیلی آهسته یاد می گرفت و در بعضی
مواقع به کلی فراموش می کرد چند روزی به ایشان فرصت دادم و از شیوه های مختلف جهت
آموزش استفاده کردم ولی باز هم رضا قادر یادگیری و ترکیب حروف نبود و نمی توانست چیزی
بخواند بر خود واجب دانستم و به این فکر افتادم تا چاره ای بیاندیشم که چگونه مشکل رضا را که همان اختلال در یادگیری
به خصوص که اختلال  در خواندن بود برطرف کنم در همین حین برای
رفع مشکل رضا سولاتی به ذهنم خطور کرد. که آیا:
– 2- 1مشکلات بینایی رضا باعث اختلال در یادگیری ایشان شده است؟
-2-2مشکلات  شنوایی رضا باعث اختلال در یادگیری شده است؟
-3-2آیا بی انگیزگی رضا می تواند دلیل بر عدم یادگیری باشد؟
-4-2آیا شیوه ی آموزشی خودم باعث شده که رضا نتواند مطالب را یاد بگیرد؟
-5-2آیا نگذراندن دوره ی پیش دبستانی باعث شده که رضا نسبت به بقیه ی هم کلاس های خود
مفاهیم را خیلی دیرتر یاد بگیرد؟
-6-2چه راه حل هایی برای حل این مشکل وجود دارد؟
-7-2چه نیروها یا چه کسانی می توانند در حل مشکل کمک کنند؟
-8-2از چه روش هایی استفاده کنم تا رضا بتواند مطالب را سریعتر و بهتر یاد بگیرد؟
از طریق مشاهده رفتارهای رضا را زیر نظر گرفتم و اژلاعات لازم  در مورد رضا را بدست آوردم و از
طریق مشاهده مشارکتی تغییراتی که در نتیجه ارتباط با من ایجاد گردید و تأثیراتی که متغیرها بر
ایشان می گذاشت مورد مشاهده قرار گرفت و از طریق مصاحبه اطلاعات لازم در مورد سابقه رفتاری

رضا از خانواده رضا و همسایگان و مدیر مدرسه و اولیاء ایشان بدست آمده به نظر می رسد از طریق
این روش ها اطلاعات لازم در مورد رضا بدست آید و ما هر چه بیشتر با خصوصیات اخلاقی  و رفتاری
رضا آشنا شوم تا بتوانیم مشکل رضا را بهترحل نمائیم.
مشاهده رفتار رضا:
ابتدا رفتارهای رضا را زیر نظر گرفتم و به دقت او را مشاهده کردم وقتی که از رضا خواستم خود را
معرفی کند خیلی آهسته و دست و پا شکسته خود را معرفی کرد و دانش آموزان خیلی از ایشان گله داشتند و می گفتند در
مواقعی که در کلاس نیستید ما را مورد آزار و اذیت قرار می دهد رضا
دانش آموزی چپ دست و پوستی سیاه داشت با توجه به اینکه از همان ابتدا شروع تدریس، متوجه
اوضاع رضا شده بودم که چندان به درس اهمیتی نمی دهد در بعضی مواقع دانش آموزان اصطلاح 
تنبل را برای ایشان به کار می بردند که این کار مرا به فکر وادار می کرد تا بتوانم کمکی به ایشان
کنم، او کودکی دست و پا چلفتی بود در گرفتن مداد هماهنگی خوبی نداشت و نوشته هایش دارای
نظم کافی نبود نمی توانست کلمات را مرتب کند و با اشتباهات مکرر کلمات را ادا می کرد؛ و نمی
توانست کلماتی را که می خواهد ادا کند، به خاطر بیاورد، و در مواقعی که از ایشان سوالی می
پرسیدم سردرگم بود و جواب قانع کننده ای نمی داد. اطلاعات روز رضا نسبت به بقیه ی هم کلاسی
های خود کمتر بود، با گذشت زمان متوجه شدم که جهت خواندن و نوشتن، ترکیب حروف بسیار
ضعیف عمل می کند و مطالبی  را که هم یاد می گرفت خیلی سریع فراموش می کرد، سخت گیری
بیش از حد خودم در کلاس در درس منجر به فرار رضا از کلاس  می شد و اکثر مواقع از انجام
تکالیف سرباز می زد این موضوع را با شورای مدرسه در میان گذاشتم، تا که بسا بتوانیم کمکی به
ایشان کنیم از مدیر و همکاران خواستم تا در مواقعی که رضا در زنگ تفریح در حیاط مدرسه به
استراحت می پردازد رفتارش را زیر نظر بگیرند مدیر در پی مشاهدات خود چنین اظهار نظر کرد
که به نظر می رسد که رضا اعمالی از هم گسیخته دارد. در حیاط مدرسه هم کلاسی  های خود را
مورد آزار و اذیت قرار می دهد مربی تربیت بدنی در طی زنگ ورزش در پی مشاهدات خود چنین
اظهارو نظر کرد که رضا هیچ توجهی به ایشان نمی کند کارهایش بسیار عجول است و بسیار به
بازی فوتبال علاقه  دارد در زمین فوتبال بیش از حد به زمین می خورد. دامنه توجه ایشان بسیار
کوتاه است و در تمرکز مشکل دارد اولیائش را به مدرسه دعوت کردم و موضوع را برایشان توضیح
دادم اولیاء بیان می کردند که رضا چندان علاقه ای به درس خواندن ندارد و در خانه برای انجام
دادن تکالیف خیلی ما را اذیت می کند. فردی بی حوصله است و در خانه بسیار بد اخلاق است. 
مادرش می گفت همیشه در درس ها به او کمک می کنم، چون در خانه کار دیگری ندارم، وقت
توجهی نمی کند 
و این کار مادر باعث شده بود، که او بیشتر از حد به مادر وابسته باشد و نتواند به
تنهایی درس بخواند. چون در خواندن سرعت عمل بالایی  نداشت و درست نمی خواند متوجه مطالب نمی شود البته قدرت
یادگیری او بالا نبود. با همه ی این وجود برای اینکه مطمئن باشم رضا از
لحاظ جسمی سالم است یا نه به سراغ شناسنامه سلامت  ایشان و پرونده تحصیلی او رفتم اما با
بررسی پرونده ایشان متوجه شدم که رضا از وضعیت بینایی و شنوایی نسبتا خوبی برخوردار است. 
برای رفع مشکل رضا مسئله را با چندین نفر از مدرسین، روانشناسان و همکاران با تجربه ای که
سابقه ی بیشتری در امر تعلیم و تربیت داشتند در میان گذاشتم و بعد به دنبال کتاب های
روانشناسی اختلال های یادگیری و تحقیقاتی که در این زمینه صورت گرفته بود رفتم و آنها را مورد
مطالعه قرار دادم تا ببینم مشکل را چگونه می توانم حل نمایم در واقع من خودم را چگونه تغییردهم و چکار کنم تا وضعیت رضا بهتر شود. اهم مشاهدات و نکات جالبی که در طی مشاهدات به
آن پی برده شد، را می توان به موارد زیر اشاره کرد.
• رضا دانش آموزی بی انگیزه است که چندان علاقه ای به درس خواندن ندارد
• رضا دوره پیش دبستانی را نگذرانده است
• در خواندن شفاهی و کالمی تردید می کند
• گاهی دچار لکنت می شود
• حافظه دیداری و شنیداری ضعیفی دارد
• در مدرسه سازگاری شخصی مناسبی ندارد
• کلمه به کلمه می خواند
• احساس نا امیدی، بی لیاقتی و کم جرعتی می کند
• تمایلی به خواندن ندارد.
نارسا خوانی عبارت از اختالل در خواندن و نیز قابل فهم نبودن مطالب خوانده شده، از واژه نارسا
خوانی مشتق از واژه یونانی به معنای اشکال در خواندن کلمات است این مسأله نه تنها به معنای
مشکل در خواندن کلمات بلکه به صورت گسترده تر اشکال در هجی کردن، نوشتن و دیگر جنبه های زبانی می باشد
ارائه راه و حل ها:
برای اینکه بتوانیم به رضا کمک کنیم در پی مطالعاتی که انجام داده ایم متوجه شدیم که می توان
راههای مختلفی برای درمان ایشان انجام داد با توجه به اینکه رضا دچار مشکالت خواندن می باشد
و ضعفی که در این مهارت از خود نشان می دهد نمی تواند در برنامه های آموزشی مدرسه پیشرفتی
حاصل نماید از لحاظ تاریخی، آموزش خواندن اولین مسئولیت مدارس بوده است از جمله راه حل
هایی که می توان انجام داد تا بتوانیم به رضا کمک کنیم می توان به راه و حل های زیر اشاره نمود
) 1ا ستفاده از روش های آوایی و کل خوانی می باشند که در شیوه ی اول آموزش مبتنی بر
آموزش آواها به صورت جداگانه و نهایتا ترکیب آنها جهت رسیدن به کلمه و کد برگردانی اطالعات
و معنا می باشد
) 2 شیوه ی کل خوانی یا ببین و بگو بوده که در این شیوه شکل کلی کلمه ارائه گردیده و کودکان
مبتنی بر حافظه بصری خود به یادگیری کل کلمه و کد برگردانی آن به یکباره می پردازد که این
شیوه در کشور اجرا شده و به لحاظ بازده آموزشی بسیار مفید بوده است
) 3بازی درمانی1: تلفظ در هنگام خواندن استفاده از وسایل بازی حروف صدادار است. طراحی بازی
منجر به یادگیری تفریحی می شود که ذهن را طوری تحریک می کند تا در تمام طول مدت
یادگیری کاملافعال باقی بماند
) 4استفاده از گفتار درمانی به موازات آموزش اشکال و تفکیک تلفظ صدا وجود دارد که می تواند
از این طریق روی صداها مسلط شوند. کارت های بازی آموزش افراد را قادر به خواندن آسان، مؤثر
و کاربردی خواهد کرد
) 5می توان با برگزاری مسابقه و بازی صداها کسانی که برنده شده و جایزه می گیرند را با انگیزه
کرد. برای درمان این نوع کودکان که اختلال در خواندن دارند بعضی از متخصصان کالس های  تقویتی
توصیه کردند که این کلاس  ها در ناتوانی شدید و اختصاصی یا اولیه با ضایعه مغزی کارساز نیست
ولی در انواع ثانوی مؤثر بوده و کودک به خوبی پیشرفت می کند
6برنامه های فردی برای کودک، علاقه آموزگار به نحوه تدریس، تقسیم برنامه ها به اجزای کوچک و تکراری، گماردن کودک در کلاس پایین تر برای درسهایی که ضعیف است

 

اعطای پاداش برای پیشرفتهایی مختصر و رفع اضطراب و عدم اعتماد در ناتوانی ثانوی اصول درمان
را تشکیل می دهد. از جمله روش های آموزشی مفید در خواندن به کودکان نارسا خوان عبارتند از
 :
) 1شیوه ی تجربه زبانی1
) 2شیوه چند حسی در خواندن
) 3آموزش خواندن برنامه ای2
اجرای راه حل موقت و نظارت بر آن:
با توجه به اظهارات مادر رضا در طی مصاحبه ای که با ایشان صورت گرفت به این نتیجه رسیدیم
که رضا یک دانش آموز بی انگیزه است. در واقع ایجاد انگیزه و هوشیاری در دانش آموزان و وجود
دقت و توجه از عوامل مهم در فراگیری مطالب درسی است و دقت و توجه کم سبب یادگیری ضعیف
در دانش آموزان می گردد برای ایجاد انگیزه در رضا سعی کردم ابتدا رضا را در ردیف اول کلاس
بنشیند و با کمترین توجهی که به درس از خود نشان می داد او را مورد تشویق قرار دهم سعی
کردم تکالیف کمتری برای رضا مشخص کنم و بیشتر در هنگام نوشتن از شیوه ی آینه نویسی
استفاده کند هیچ وقت رضا را با بقیه ی دانش آموزان مقایسه نکردم و اصطلاحا  تنبل یا ضعیف را
برای ایشان به کار نبردم و از دانش آموزان خواستم تا بیشتر ایشان را مورد توجه و محبت خود قرار
دهند و ایشان در کنار دانش آموزانی می نشست که علاقه زیادی به درس خواندن داشتند با ایشان
در مورد اهمیت درس خواندن و نقشی که خواندن در جهت اهداف زندگی دارد صحبت کردم و هر
روز که وارد کلاس می شدم می گفتم رضا نسبت به روزهای قبل خیلی بهتر شده و ایشان را مورد
تشویق دانش آموزان قرار می دادم؛ و چندین بار درصف صبحگاه ایشان را مورد تشویق دانش آموزان
قرار دادم در هنگام خواندن از روی کتاب، به خاطر اینکه رضا نسبت به بقیه ی دانش آموزان ضعیف
تر می خواند سعی کردم همیشه آخرین نفری باشد که از روی کتاب بخواند و در هنگام خواندن
دانش آموزان از روی کتاب دست رضا را زیر خطوط هر صفحه کتاب قرار می دادم و به ایشان کمک
می کردم تا از روی کتاب بخواند از والدین خواستم که در خانه بیشتر به رضا توجه کنند و هیچ
وقت اصطلاحات  منفی مثل کلمه تنبل که باعث می شد رضا نسبت به درس بی انگیزه شود به کار
نبرند، در ادامه شیوه ی درس خود را عوض کردم و همه ی مباحث را در قالب طنز و بازی به دانش
آموزان آموزش دادم، هر روز که رضا را مورد ارزشیابی قرار می دادم متوجه شدم رضا با روحیه ی
شادتری وارد کلاس  می شود و بهتر از روزهای قبل مطالب را یاد می گیرد.
و اهم این اطلاعات که برگرفته از مشاهدات خودم، مصاحبه با والدین، هم کلاس ها و شورای
مدرسه، مربی تربیت بدنی بود و همچنین طی مطالعاتی که از طریق کتب مختلف و اینترنت صورت
گرفت به این نتیجه رسیدیم که دالیل  مختلفی می تواند دلیل بر ایجاد اختلال در خواندن رضا باشد
اما طی مشاهدات رفتار رضا و مصاحبه ای که با خانواده رضا صورت گرفت متوجه شدم که بی
انگیزگی بیش از حد باعث شده بود که رضا هیچ گونه توجهی و علاقه ای به درس نداشته باشد و
ما به دنبال ارائه راه و حل مناسب بودیم که بتوانیم این انگیزه را در رضا ایجاد بکنیم. در واقع تغییر
رفتار والدین و معلم می توانست این انگیزه را در رضا ایجاد کند و رضا متوجه نقش و اهمیت درس
خواندن در زندگی خود شود، اما پس از اجرای راه و حل، با گذشت زمان متوجه شدم وضعیت رضا
رو به بهبود است و خیلی روانتر و با آرامش بهتر صحبت می کند و کمتر هم کلاسی  های خود را
اذیت می کند و در ترکیب حروف و روان خوانی مهارت بهتری کسب کرده بود تکالیف را بهتر انجام
می داد و در هنگام خواندن جاهایی که با مشکل مواجه می شد از معلم یا هم کلاسی های خود 
رفع اشکال سوال می پرسید و کارهای خود را با اعتماد به نفس بالاتری   انجام می داد. بعد از گذشت

 

پنج ماه از سال تحصیلی والدینش را به مدرسه دعوت کردم آنها بیان کردند که رضا هر صبح با
علاقه ی بیشتری و خیلی سریع از خواب بیدار می شود و تکالیف را به موقع انجام می دهد و در
خانه از روی کتاب بخوانیم می خواند و وضعیت فرزندشان را روبه بهبودی اعلام کردند. و طی بازدید
آموزشی که معاونت آموزشی مجتمع از کلاس داشتند از وضعیت رضا و تغییراتی که در رفتار رضا
ایجاد شده بود رضایت کامل داشتند.
نتیجه گیری:
اختلال در خواندن بسیار متداول و در عین حال برای کودکان دردآور است که این بیماری را دارند
و نمی توانند دریابند که چرا خواندن برایشان دشوار است. در حالی که می دانند، به اندازه ی
دوستانشان باهوش اند. بسیاری از کودکان اعتماد به نفس خود را از دست می دهند و این می تواند
آنها را به ناتوانی، تهاجم و حتی بزهکاری هدایت کند همچنین بسیاری از افراد مبتلا به بیماری
اختلال در خواندن سعی می کنند توانایی های بالایی خود را در زمینه های دیگری مثل ورزش، علم،
کاربا رایانه، خرید و فروش و یا هنر نشان دهند. در واقع مشکلات ابتدایی آنها با خواندن، باعث نشده
است، تمام آرزوها و اعتماد به نفسشان را ازدست بدهند. نه تنها در یافتن علل بیولوژیکی این بیماری،
بلکه کمک به پیشگیری از آن نیز دشوار است. درک روش بهتر خواندن می تواند، ما را به راهی برای
پشت سر گذاشتن و درمان این مشکل هدایت کند مربیان آموزش همراه با مادران و پدران و
متخصصان بتوانند با اقدامات عملی صحیح به کاهش رنج و درد این بچه ها کمک کنند و به وسیله
راهبردها به کودکانی که اختلال در خواندن دارند کمک کنیم تا خواندن را به صورت هر چه بهتر
یاد بگیرد. خواندن مهارتی است ضروری که معلمان بایستی اطلاعات بسیار وسیعی در آموزش
خواندن داشته باشند هر چند که دالیل زیادی می توانست دلیل بر اختلال در خواندن رضا باشد
ولی در اینجا با تشخیص به موقع و همکاری والدین توانستم مشکل رضا را که همان نداشتن تمرکز
و عدم انگیزه بود برطرف کنم و وضعیت روان خوانی او را بهبود ببخشم

 

 

 

معلم:نوذر مرتضوی 

مدرسه :شهیداخواست شهر صیدون

 

 

 

روش تدریس خلاق

تدریس خلاق چیست؟

به هر روش تدریس نوآورانه، جذاب و اثربخشی که باعث رشد دانش‌آموزان در زمینۀ یادگیری، نحوۀ تفکر و عملکرد آن‌ها شود، تدریس خلاق گفته می‌شود.

در فرآیند تدریس خلاق، معلم تلاش می‌کند تا با شیوه‌های جذاب و خلاقانه، کنجکاوی و علاقۀ دانش‌آموزان را نسبت به موضوع درس برانگیزد. سپس آن‌ها را هدایت می‌کند تا خودشان پاسخ سؤالات را پیدا کنند.

عوامل مؤثر در تبدیل شدن به یک معلم خلاق

عوامل متعددی روی خلاقیت یا عدم خلاقیت یک معلم در تدریس، تأثیر می‌گذارند. در این بخش به برخی از این موارد اشاره می‌کنیم.

1. ویژگی‌های شخصیتی معلم

در بسیاری از مطالعات، ارتباط مستقیم بین شخصیت و روحیات معلم با میزان خلاقیت او در تدریس اثبات شده است.

برای مثال در مطالعه‌ای بر روی تعدادی از معلمان موفق و خلاق مشخص شد که اعتماد به نفس بالا، آمادگی پذیرش تجربیات جدید، قدرت تخیل، تمایل به ساختارشکنی، انعطاف پذیری، ریسک پذیری، انگیزه و میل به یادگیری از جمله ویژگی‌های شخصیتی مشترک اکثر معلمانی است که در تدریس خلاق موفق هستند.

این ویژگی‌های شخصیتی، به معلمان کمک می‌کند تا به طور مداوم در حال یادگیری و نوآوری باشند و بدون توجه به شرایطی محیطی و چالش‌های مختلف، تدریس خود را به روش‌های خلاقانه ارائه کنند.

2. عوامل خانوادگی

همۀ معلمان شرکت کننده در این مطالعه، به این موضوع اشاره کردند که از سوی خانواده برای کسب تجربیات جدید آزادی کامل داشته‌اند. اگر در این مسیر، اشتباهی را مرتکب می‌شدند، معمولا تنبیه یا سرزنشی متوجه آن‌ها نمی‌شد. در چنین شرایطی می‌توانستند از اشتباهات خود درس بگیرند و خلاقیت‌شان را پرورش دهند.

عقاید والدین، وضعیت اقتصادی، اجتماعی و تحصیلی آن‌ها، انتظارات از فرزندان و روابط با آن‌ها، از جمله عوامل مؤثر بر پرورش خلاقیت هستند.

3. تجربیات دوران مدرسه

اکثر معلمان خلاق شرکت‌کننده در این مطالعه معتقد بودند که معلمان دوران مدرسه و تجربیات آن‌ها در زمینۀ یادگیری، نقش مؤثری در پرورش خلاقیت‌شان داشته‌ است. به همین دلیل آن‌ها نیز همواره تلاش می‌کنند تا الگوی مناسبی برای دانش‌آموزان خود باشند و از برنامه‌ها و روش‌های خلاقانه برای تدریس و آموزش استفاده کنند.

4. تعامل با سایر معلمان

گاردنر معنقد است که تعامل با همکاران می‌تواند به خلاقیت و توسعۀ شغلی افراد کمک کند. معلمان نیز از این قاعده مستثنی نیستند. شرکت کنندگان در مطالعۀ مذکور، یکی از عوامل موفقیت خود را تعامل با سایر معلمان بیان کرده‌اند.

برای مثال، یکی از این معلمان بیان می‌کند که در طی زمان‌های استراحتِ بین کلاس‌ها در مورد موضوعات مختلف با سایر همکاران خود بازی‌ طوفان فکری انجام می‌دهند. برخی دیگر از این معلمان نیز در گروه‌های مختلف با همکاران خود در ارتباط هستند. در این گروه‌ها ایده‌های جدید در رابطه با تدریس خلاق، مطرح و بررسی می‌شوند.

راهکارهای تدریس خلاق

در این بخش به برخی از راهکارهای تدریس خلاق بر اساس منابغ علمی و تجربیات مغلمان موفق در این زمینه، اشاره کرده‌ایم.

1. تدریس دانش‌آموز-محور

در تدریس خلاق نقش معلم باید در حد هدایت‌گر و تسهیل کننده باشد. معلم با استفاده از روش‌های تدریس فعال که عالبا دانش‌آموز-محور هستند -مانند بحث گروهی، ایفای نقش، انجام پروژه و غیره- می‌تواند خلاقیت را چاشنی تدریس خود کند.

در این روش‌ها به دانش‌آموز این امکان داده می‌شود تا از زاویۀ دید مورد نظر خود به یادگیری و مطالعۀ یک موضوع بپردازد. بسیاری از مطالعات نشان داده‌اند که استفاده از روش تدریس دانش‌آموز-محور به شاگردان کمک می‌کند تا خلاقیت، تخیل و قدرت تقکر خود را بهبود ببخشند.

2. استفاده از ابزارهای و رسانه‌های کمک آموزشی

استفاده از وسایل کمک آموزشی خلاقانه متناسب با مقطع و درس مورد نظر، یکی از مهارت‌های مشترک همۀ معلمان خلاق است. به کارگیری محتواهای آموزشی چند رسانه‌ای، پاورپوینت، چینه‌ها، پوسترها و انواع تجهیزات آموزشی باعث افزایش علاقه و مشارکت دانش‌آموزان در فرآیند تدریس می‌شود.

بر اساس برخی مقالات ارائه شده، استفاده از محنواهای ویدیویی، اسلایدی و شخصیت‌های کارتونی در آموزش دروس، خلاقیت دانش‌آموزان را به میزان زیادی افزایش می‌دهد.

پیشنهاداتی برای افزایش خلاقیت در تدریس

در این بخش به چند نکتۀ مفید برای افزایش خلاقیت در و در نتیجه ارائۀ تدریس خلاق، اشاره می‌کنیم.

1. یادگیری را جزو برنامه‌های همیشگی خود قرار دهید

در زمینه‌ای که درس می‌دهید کاملا مسلط شوید. اطلاعاتی بیشتر از محتوای کتاب درسی، کسب کنید و در حین تدریس، این اطلاعات را به دانش‌آموزانتان منتقل کنید.

مطالعۀ کتاب، شرکت در ورکشاپ‌ها و سمینارهای مرتبط، استفاده از دوره‌های آنلاین و وبینارها به شما کمک می‌کند تا از روش‌های خلاقانۀ سایر معلمان ایده بگیرید.

برای افزایش خلاقیت به عنوان معلم ابتدایی، یادگیری را فقط محدود به موضوعات درسی محدود نکنید. یادگیریِ کمی نقاشی، شعر، داستان‌گویی، بازی، ابزارهای جدید تولید محتوای آموزشی و غیره می‌تواند شما را تبدیل به یک معلّم خلّاق کند. استفاده از چنین روش‌هایی در جلب توجه دانش‌آموزان دورۀ ابتدایی و علاقمند کردن آن‌ها به یادگیری بسیار مؤثر خواهد بود.

2. با سایر معلمان در ارتباط باشید

ارتباط با معلّمان خلّاق و موفق تأثیر فوق‌العاده‌ای روی افزایش خلاقیت شما در تدریس دارد. کافیست هر معلّم یک ایدۀ خلاقانه در زمینۀ تدریس خود داشته باشد تا بتوانید از ده‌ها ایدۀ ارزشمند بهره‌مند شوید و در تدریس خود از آن‌ها استفاده کنید.

با وجود فضاهای آنلاینی مانند اینستاگرام، فیسبوک، لینکدین و سایت‌های مختلف، پیدا کردن معلّم‌های خلّاق و یادگیری از آن‌ها، کار دشواری نیست. در گروه‌هایی که مختص معلّم‌هاست حضور پیدا کنید، در کارگاه‌های آموزشی شرکت کنید و ارتباطات جدید بسازید. با مشاهده‌ی معلم‌های خلّاق و موفّق مشاهده خواهید کرد که شما هم می‌توانید یکی از آن‌ها باشید.

3. دفترچه‌ای برای یادداشت کردن ایده‌ها داشته باشید

یک دفترچۀ کوچک مخصوص ایده‌ها همراه خود داشته باشید. سرکلاس، داخل مترو و تاکسی، کنار تختخواب و غیره تا بتوانید هر ایده‌ای که به ذهنتان می‌رسد و یا از معلّم‌های دیگر یاد می‌گیرید فورا و بدون معطلّی یادداشت کنید

نیازی نیست که همۀ ایده‌ها را فورا اجرا کنید. ممکن است یک ایده چند ماه یا چند سال بعد به کارتان بیاید. . اما با ثبت کردن آن‌ها، هم ذهنتان را از آشفتگی بابت تلنبار شدن ایده‌ها نجات می‌دهید و هم نگران فراموش کردن آن‌ها نیستید.

4. موانع خلّاق بودن را در خودتان شناسایی کنید.

هرگاه صحبت از خلاقیت می‌شود بسیاری از معلمان تصور می‌کنند قدرت تخیّل ضعیفی دارند، به اندازه‌ی کافی باهوش و بااستعداد نیستند و یا دیگر سنّی از شما گذشته که بخواهند رفتارهای یک معلم خلّاق و موفّق را داشته باشند؟

به جای پر و بال دادن به این افکار، باید روی عزت نفس خودتان بیشتر کار کنید و از معلم‌هایی که برایتان الگو هستند الهام بگیرید. با بررسی ویژگی‌های این معلم‌ها مشاهده خواهید کرد که آن‌ها نیز افرادی شبیه شما هستند که در اجرای ایده‌های خود از شکست خوردن و قضاوت شدن ترسی ندارند.

5. خلاقیت را تمرین کنید

همان‌طور که جسم ما از طریق ورزش و تمرین به بالاترین میزان توانایی خود می‌رسد، ذهن هم برای خلاقیت و تمرکز نیاز به تمرین و ممارست دارد. برای ورزیده کردن ذهنتان چه تمرین‌هایی انجام می‌دهید؟

 استفاده از فعالیت‌های مانند سودوکو، پازل، جدول و سایر بازی‌های فکری باعث افزایش تمرکز و خلاقیت می‌شوند. برای افزایش خلاقیت خود تا می‌توانید تمرین کنیم. هیچ فرد موفّقی بدون تمرین‌های مستمر به نتایج بزرگ دست پیدا تکرده است. به همین ترتیب شما هم اگر علاقمند هستید که به یک معلّم خلّاق و موفّق تبدیل شوید، از قدرت تمرین و تکرار غافل نشوید.

6. ایده‌هایی را که یادداشت کرده‌اید، عملی کنید

دانش‌آموزان همان‌قدر که به معلّم‌های صبور، با حوصله و شوخ‌طبع علاقه دارند، عاشق معلم‌هایی هستند که درس‌ها را به شیوه‌های خلّاقانه و سرگرم‌کننده آموزش می‌دهند.

بنابراین وقت آن رسیده که دفترچۀ ایده‌های‌تان را باز کنید. شروع به استفاده از برخی ایده‌ها در کلاس کنید، بازخورد بگیرید و در صورت نیاز اصلاحات لازم را پیاده‌سازی کرده و در نهایت آن ایده را جزو ثابتی از برنامۀ تدریس‌تان قرار دهید.

7. خلّاق بودن را جزو اهداف روزانه‌تان قرار دهید

خلّاق بودن در حل مسأله بسیار کمک کننده است. این نکته به خصوص برای معلّم‌ها که مدام در کلاس با مسائل مختلف مواجه می‌شوند و نیاز به حل مسأله دارند بسیار مهم‌تر است.

برای ایجاد این ویژگی در خودتان و تبدیل شدن به یک معلم خلاق، باید این هدف را جزو اهداف روزانه‌‌ی خود قرار دهید نه اهدافی که هر از گاهی به یاد آن‌ها می‌افتید. بنابراین، هر روز به تمام فعالیت‌هایتان در کلاس دقت کنید و ببینید چطور می‌توانید این کارها را به شکلی خلاقانه‌تر انجام دهید و انگیزه و علاقۀ بیشتری را در شاگردانتان ایجاد کنید.

8. به خودتان فرصت بدهید

تبدیل شدن به یک معلم خلاق و موفق، مثل هر فعالیت دیگری زمان‌بر است و نیاز به تمرین و تلاش و اشتیاق دارد. برای یاد گرفتن، اشتباه کردن، بازخورد گرفتن به خودتان زمان بدهید. با صبر و اشتیاق کافی حتما نتایج فوق‌العاده‌ای خواهید گرفت.

مهارت تصمیم‌گیری از نگاه قرآن و ائمه(علیه السلام)

ایسنا: "زندگی با قرآن» برای همه كسانی است كه می‌خواهند در زندگی پرهياهوی معاصر موفق باشند. آشنايی و شناخت مهارت‌های زندگی با قرآن،‌ برنامه‌‌‌ای جامع‌ برای ايجاد تغييری پايدار و مادام‌العمر است،‌ مشروط به اين‌كه آن‌ها را به دقت بياموزيم و به ديگران تعليم دهيم.

از همه مهمتر اين‌كه متعهد شويم آن‌ها را هر روز در زندگی روزانه خود تكرار كرده و به كار گيريم يعني با آن زندگی كنيم تا بخشی از وجودمان و جزئی از نرم‌افزار ذهنی‌مان شود. در اين صورت می‌توانيم استعدادهای درونی خود را تقويت كرده و راه رسيدن به قله سعادت را هموارتر و كوتاه‌تر سازيم.

 

روی ادامه مطلب کلیک کنید

ادامه نوشته

ارزشیابی کیفی دروس چهارم الی ششم دبستان

 

     ارزشیابی توصیفی شکلی از ارزشیابی تحصیلی ـ تربیتی است که در آن معلم با مشارکت فعال دانش‌آموز و اولیای ایشان، با استفاده از ابزارهایی، در زمینه تلاش‌ها، پیشرفت‌ها و موفقیت‌های دانش‌آموزان اطلاعات جمع می‌کند و با طبقه‌بندی، تحلیل و تفسیر آن‌ها، به دانش‌آموزان کمک می‌کند بهتر یاد بگیرند و مشکلات یادگیری خود را برطرف کنند.

     هدف اصلی در ارزشیابی توصیفی، بهبود شرایط یادگیری دانش‌آموزان با حذف اضطراب‌های نامطلوب ناشی از برگزاری امتحانات و بازخوردهای عددی است.

ادامه نوشته

مقاله‌ای تحت عنوان « راهکارهای کاهش استرس دانش آموزان »

برای مشاهده مقاله مربوطه، روی متن زیر کلیک کنید. 

 

اینجا کلیک کنید.

شیوه های مدیریت کلاس

الف) ویژگی های شخصیتی معلم

بدون شك شخصیت و یا ویژگی های شخصیتی معلم، یكی از عوامل بسیار مهم در نظم دهی كلاس می باشد. معلمی كه ظاهرآن آراسته می باشد، مثبت نگر و خوش اخلاق است به توانایی های ذهنی، جسمی، عاطفی و تفاوت های فردی شاگردان آگاهی دارد.

ب) روش های تدریس

بسیارند دانشجو معلمینی كه در كلاسها ی دانشگاه یا مراكز تربیت معلم، دائم این جمله را بیان می دارند كه " این روش تدریس را نمیتوان در كلاس ها به كار برد " دلیل گفتن این جمله اعتراضی این است كه دانشجویان معلمی، هنوز آگاهی ندارد كه هر روش تدریس كارآیی خاص خود دارد و از یك روش تدریس نمی توان برای آموزش همه دروس و یا در همه كلاس ها استفاده نمود. همچنین بعضی اذعان می دارند كه اجرای بعضی از روش های تدریس، باعث شلوغی و بی نظمی كلاس می گردد.

 

 

به ادامه مطلب مراجعه کنید

ادامه نوشته

نکاتی برای طراحی سوال

چهل نکته برای طراحی سوال

ادامه نوشته

ارتقای خودباوری و اعتمادبه‌نفس دانش‌‌ آموزان

ادامه نوشته

تجارب خاص معلمی (دبستان)

​​​​​

با سلام🙋🏻

     یک معلم، برای اینکه سریع تر به اهداف آموزشی برسد، همواره نیاز به میانبر دارد، یکی از بهترین میانبر ها، تجارب است، تجاربی که گذشتگان و همکاران آنها را برایمان نهادند تا با یاری آنها، سریعتر، راحت تر و با نگاهی متفاوت چالش ها را برطرف کنیم.

ادامه نوشته

  •  

رقابت در کلاس درس یا همکاری و همدلی؟

بسیاری از والدین توقع دارند در مدارس جوی ایجاد شود که کودکان با یکدیگر رقابت کنند. آنها اعتقاد دارند که رقابت در کلاس و مدرسه، فرزندان آنها را برای ورود به دنیای پررقابت آینده آماده می‌کند.

این دسته از والدین متوجه نیستند که رقابت برای کسب یک نمره، رتبه یا جایزه چگونه عملاً کلاس را به دو گروه تقسیم می‌کند؛ گروه اول، که تعداد کمی از شاگردان جزو آن هستند، به مرور می‌آموزند که از اهمیت بیشتری برخوردار هستند و احساس تشخص کنند و در مقابل آنها، اکثر شاگردان که معمولاً ضعیف هستند، آموخته‌اند که همیشه احساس حقارت کنند.

ادامه نوشته

یادگیری ترکیبی و انواع آن

یادگیری ترکیبی: 

یادگیری ترکیبی (که یادگیری تلفیقی نیز گفته می‌شود) یک روش آموزشی است که تکنولوژی و رسانه‌های دیجیتال را با کلاس‌های درس مدرس محور تلفیق کرده است و این به فراگیران انعطاف‌پذیری بیشتری برای شخصی‌سازی تجربه یادگیری‌شان می‌دهد. 

ادامه نوشته

توجه به استعداد و مهارت های اخلاقی و رفتاری

خلاصه: در مدارس ما محتوای کتاب به صورت سنتی یا روش های نوین به دانش آموزان منتقل می شود. باید در کنار تدریس محتوا به استعداد و رفتار های دانش آموزان نیز توجه کنیم در ادامه این تحقیق به بیانی ساده گفته ایم زمانی را به چه شکل در اختیار این دو موضوع قرار دهیم. 

ادامه نوشته

به نام خدا

 

کمیل کرمانی 

 

دانشجوی کارشناسی علوم تربیتی

دانشگاه فرهنگیان بهبهان

 

 

 

 

 

 

[[کودکان استثنایی]]

 

 

 

مقدمه

 

 

 

وقتی کلمه استثنایی به گوش می رسد هر کسی به اندازه توان ذهنی و معلومات خویش از آن برداشتی دارد. انسانهای اهل علم و بصیرت با این کلام برخوردی منطقی و عاقلانه دارند. اما افرادی هم هستند که متاسفانه برخوردی غیرمنطقی و غیرانسانی با این کلام دارند و کودک استثنایی را برای خود چنان تعبیر می کنند که گویی نعوظ با . . . این کودک بنده خدا نیست. برایش همان تعبیری را می کنند که برای بندیان تیمارستان اطلاق می شود و این دور از انصاف است.

 

 

طبیعت با همه زیبایی اش هزاران پدیده را در خود جای داده است، پستی ها، بلندی ها، زیبایی ها، زشتی ها، گل ها، خارها، که اگر عاقلانه تعمق شود همه زیبایی است. پس چگونه می توان انتظار داشت که در یک جامعه انسانی تفاوتی به چشم نخورد، بله تفاوت ها وجود دارد اگر با این تفاوت ها که منظور تفاوت های فردی – ذهنی – جسمی است برخوردی انسانی و خداپسندانه کرد و به آن ارزش داد آنگاه باید گفت که اجتماع، اجتماع انسانی است. بله کودک، کودک است اما با تفاوتها، خالق او همان است که دیگران مخلوقش هستند ولی خوب بنابر دلایلی خاص که شاید خود او هیچ تقصیری هم نداشته و مقدر خالقش هم چنین نبوده باعث شده او یک انسان نرمال نباشد. همانگونه که برای یک کودک تیزهوش و نابغه سنگ افتخار به سینه زده می شود در حالیکه او هم به دنبال خود کلمه استثنایی را یدک می کشد پس منصفانه نیست که برای هم نوعش که دارای معلولیتی هست این کلام را خودخواهانه تعبیر کنیم.

 

 

 

 

 

 

تعریف

 

 

کودک استثنایی به آن دسته از کودکانی گفته می‌شود که در مقایسه با اکثریت همسالان تفاوت‌هایی را در یک یا چند زمینه حسی، حرکتی، رفتاری و هوشی دارند. اگرچه عبارت کودکان استثنایی معمولاً نوعی نقص و ناتوانی را به ذهن متبادر می‌کند، اما همانطور که در تعریف بالا گفته شد این کودکان صرفاً با اکثریت متفاوت هستند و این تفاوت می‌تواند مانند بهره‌های هوشی بالا و کودکان تیزهوش به صورت مثبت نیز تعریف شود. برخورد و تربیت این کودکان نیز به شیوه خاصی باید باشد.

 

 

 

دانش اموزان استثنایی 7 گروه هستند:

 

 

 1ـ دانش‌آموزان‌ ناشنوا و نيمه‌ شنوا:

 

 الف‌)   به‌ فردي‌  " دانش‌آموز ناشنوا "  اطلاق‌ مي‌شود كه‌ با ميزان‌ باقيماندة‌ شنوايي‌ خود علي‌ رغم‌ استفاده‌ از وسايل‌ " كمك‌ شنوايي‌ " نتواند گفتار ديگران‌ را از طريق‌ حس‌ شنوايي‌ بشنود، به‌ عبارت‌ ديگر ميزان‌ ناتواني‌ حس‌ شنوايي‌ او 70 دسي‌ بل‌ يا بيشتر بوده‌ ولذا از فراگيري‌ پيرامون‌ خود از طريق‌ حس‌ شنوايي‌ محروم‌ است‌.

 

 ب‌)   به‌ فردي‌  " دانش‌آموز نيمه‌ شنوا "  اطلاق‌ مي‌شود كه‌ ميزان‌ باقيماندة‌ شنوايي‌ وي‌ در حدي‌ است‌ كه‌  مي‌تواند با استفاده‌ از وسايل‌ كمك‌ شنوايي‌ و برنامه‌هاي‌ توانبخشي‌ زبان‌ و گفتار را از طريق‌ كانال‌ شنوايي‌ كسب‌ كند. دانش‌آموزان‌ ناشنوا در مقايسه‌ با دانش‌آموزان‌ نيمه‌ شنوا داراي‌ مشكلات‌ كمتري‌ هستند و در صورت‌ تشخيص‌ و مداخله‌ به‌ موقع‌ در زمينة‌ دريافت‌ وسايل‌ كمك‌ شنيداري‌ و برنامه‌ توانبخشي‌ قادر به‌ تحصيل‌ در كنار دانش‌آموزان‌ عادي‌ هستند. هر اندازه‌ درجه‌ نقص‌ شنوايي‌ دانش‌آموزي‌ كمتر باشد، به‌ آموزش‌ ويژه‌ كمتر نياز دارد.

 

 2ـ دانش‌آموزان‌ نابينا و نيمه‌ بينا:

 

 الف‌) به‌ فردي‌  " دانش‌آموز نابينا " اطلاق‌ مي‌شود كه‌ فاقد بينايي‌ بوده‌ و يا ميزان‌ باقيماندة‌ بينايي‌ او علي‌ رغم‌ استفاده‌ از وسايل‌ " كمك‌ بينايي‌ " به‌ حدي‌ كم‌ و محدود باشد كه‌ آموزش‌ وي‌ از طريق‌ روشهاي‌ آموزشي‌  " خط‌ بريل‌ "  صورت‌ پذيرد حداكثر " حدت‌ بينايي‌ " اصلاح‌ شده‌ اين گروه‌  200/  20  كمتر بوده‌ و يا زاوية‌ ديد آنها در بزرگترين‌ قطر از 20 درجه‌ بيشتر نيست‌. اين‌ دانش‌آموزان‌ نياز به‌ آموزش‌ ويژه‌ دارند؛ چرا كه‌ آموزش‌ آنها بايد از طريق‌ ساير حواس‌ انجام‌ پذيرد.

 

  ب‌) به‌ فردي‌  " دانش‌آموز نيمه‌ بينا   " اطلاق‌ مي‌شود كه‌ ميزان‌ باقيماندة‌ بينايي‌ او با استفاده‌ از وسايل‌ " كمك‌ بينايي‌ " به‌ حدي‌ كم‌ و محدود است‌ كه‌ قادر به‌ استفاده‌ از خطوط‌ كتابهاي‌ عادي‌ نبوده‌ و برخورداري‌ وي‌ از آموزش‌ و پرورش‌ مستلزم‌ استفاده‌ از وسايل‌ "كمك‌ بينايي‌ " مخصوص‌ و يا كتابهاي‌  "درشت‌ خط‌ "  باشد. حداكثر " حدت‌ بينايي‌ " اصلاح‌ شده‌ چنين‌ دانش‌آموزاني‌ از  200 / 20 بيشتر و از  70/ 20 كمتر است‌.  به‌ طور كلي‌ دانش‌ آموزاني‌ كه‌ مشكلات‌ بينايي‌ دارند از نظر مقاصد آموزشي‌ به‌ سه‌ دسته‌ تقسيم‌ مي‌شوند:

 

1ـ كساني‌ كه‌ نقص‌ بينايي‌ آنان‌ را مي‌توان‌ با درمانهاي‌ پزشكي‌ يا عينك‌ برطرف‌ كرد، اينگونه‌ افراد را نمي‌توان‌ استثنايي‌ خواند: زيرا با رسيدگي‌ به‌ مشكل‌ آنها خواهند توانست‌ از آموزش‌ عادي‌ استفاده‌ نمايند.

 

2ـ گروه‌ دوم‌ آنهايي‌ هستند كه‌ با وجود برخوردار بودن‌ از بينايي‌ مختصر بعد از معالجه‌ يا استفاده‌ از عينك‌ بينايي‌ آنان‌ طبيعي‌ نيست‌ و نياز به‌ آموزش‌ ويژه‌ دارند. اينگونه‌ دانش‌آموزان‌ با وجود درگيري‌ از طريق‌ بينايي‌، درجه‌ استفادة‌ آنان‌ از بينايي‌، كمتر از شاگردان‌ معمولي‌ است‌.

 

3ـ دانش‌ آموزاني‌ كه‌ با توجه‌ به‌ روشهاي‌ درماني‌ و جبراني‌ موجود نمي‌توانند از بينايي‌ خود استفاده كنند و در حال‌ حاضر نابينا هستند، ونياز به‌ آموزش‌ ويژه‌ با بهره‌گيري‌ از حواس‌ ديگر را دارند.

 

3ـ كودكان‌ و دانش‌آموزان‌ كم‌ توان‌ ذهني‌:

 

 به‌فردي‌  " دانش‌آموز كم‌ توان‌ ذهني‌ " اطلاق‌ مي‌شودكه‌ عملكرد عمومي‌ هوشي‌ اوبطور" معني‌دار " يا قابل‌ ملاحظه‌اي‌ پايين‌تر از ميانگين‌ باشد، و با مشكلاتي‌ در رفتار سازشي‌ توأم‌ بوده‌ و در دوران‌ رشد پديدار شده‌ باشد. (بهره‌ هوشي‌ پايين‌تر از 70) كودكان‌ كم‌ توان‌ ذهني‌ از نظر آموزشي‌ به‌ سه‌ گروه‌ " آموزش‌پذير "، " تربيت‌پذير " و "حمايت‌پذير" تقسيم‌ مي‌شوند كه‌ سازمان‌ آموزش‌ و پرورش‌ استثنايي ‌مسؤوليت‌ تعليم ‌و تربيت ‌دانش‌آموزان‌ كم‌توان‌ذهني‌ «آموزش‌پذير» را بر عهده‌ دارد. يك‌ معلم‌ توانا و آگاه‌ بايد در برخورد با چنين‌ دانش‌ آموزاني‌ محدوديتهاي‌ ذهني‌ آنان‌ را در نظر بگيرد.هدف‌ از توانبخشي‌ اين‌ گروه‌ از دانش‌آموزان‌ به‌ فعاليت‌ رساندن‌ حداكثر توانائي‌هاي‌ بالقوه‌ آنان‌، ايجاد كفايت‌هاي‌ شغلي‌ و حرفه‌اي‌ و مهارتهاي‌ فردي‌ و اجتماعي‌ مي‌باشد. ايجاد كارگاههاي‌ آموزشي‌ و حرفه‌اي‌ در رأس‌ برنامه‌ها قرار دارد.

 

 4ـ دانش‌آموزان‌ با اختلالات‌ رفتاري‌:

 

به‌ فردي‌  " دانش‌آموز با اختلالات‌ رفتاري‌ "  اطلاق‌ مي‌شود كه‌ علي‌ رغم‌ دارا بودن‌ هوش‌ مرزي‌ و يا بالاتر، رفتار اجتماعي‌ ـ عاطفي‌ وي‌ از حيث‌ فراواني‌، شدت‌، مداومت‌ و شرايط‌ ظهور، تفاوت‌ معني‌ داري‌ با رفتار افراد همسن‌ خود داشته‌ و اين‌ امر مانع‌ استفاده‌ از آموزش‌ و پرورش‌ عادي‌ گردد.هدف‌ كلي‌ از آموزش‌ و توانبخشي‌ اين‌ گروه‌ از دانش‌آموزان‌ پيشگيري‌، شناسايي‌، ارزيابي‌، اصلاح‌ و كاهش‌ مشكلات‌ رفتاري‌ و ارائه‌ خدمات‌ متناسب‌ به‌ منظور ايجاد سازگاري‌ مطلوب‌ در زمينه‌هاي‌ فردي‌ و اجتماعي‌ و بازگشت‌ حتي‌ الامكان‌ آنان‌ به‌ جريان‌ آموزش‌ و پرورش‌ عادي‌ مي‌باشد.

 

 5ـ دانش‌آموزان‌ چند معلوليتي‌

 

به‌ فردي‌  " دانش‌آموز چند معلوليتي‌ "  اطلاق‌ مي‌شود كه‌ داراي‌ دو يا چند مورد از انواع‌ معلوليتهاي‌ ذهني‌، شنوايي‌، بينايي‌ و جسمي‌ است‌، بطوريكه‌ بدون‌ استفاده‌ از خدمات‌ و آموزش‌ ويژه‌ قادر به‌ استفاده‌ از آموزش‌ و پرورش‌ متداول‌ نباشد در اين‌ صورت‌ به‌ نسبت‌ شدت‌ مشكلات‌ دانش‌آموزي‌، ممكن‌ است‌ وي‌ به‌ آموزش‌ در خانه‌ يا بيمارستان‌ احتياج‌ داشته‌ باشد. در موارد خفيف‌، دانش‌آموز كه‌ بيش‌ از يك‌ نقص‌ دارد مي‌تواند در كلاس‌ ويژه‌اي‌ كه‌ بر مبناي‌ ناتواني‌ اصلي‌ او درنظرگرفته‌مي‌شود،شركت‌كند.

 

6ـ دانش‌آموزان‌ معلول‌ جسمي‌ و حركتي‌:

 

به‌ فردي‌  " دانش‌آموز معلول‌ جسمي‌ ـ حركتي‌ "  اطلاق‌ مي‌شود كه‌ علي‌ رغم‌ برخورداري‌ بهره‌ هوشي‌ فردي‌ و يا بالاتر به‌ علت‌ مشكلات‌ جسمي‌ ـ حركتي‌ شديد، قادر به‌ استفاده‌ مؤثر از امكانات‌ آموزشي‌ مدارس‌ عادي‌ نباشد. اينگونه‌ دانش‌آموزان‌، اگر ترك‌ تحصيل‌ نكنند ممكن‌ است‌ از نظر پيشرفت‌ تحصيلي‌ دچار عقب‌ ماندگي‌ نشوند، اما ناتواني‌ حركتي‌ گاهي‌ در آنها مشكلات‌ هيجاني‌ مانند حساسيت‌ بيش‌ از حد و تحريك‌ پذيري‌ زياد بوجود مي‌آورد. روش‌ آموزشي‌ اين‌ دانش‌آموزان‌ تفاوت‌ چنداني‌ با ديگر دانش‌آموزان‌ ندارد اما تطبيق‌ وضع‌ فيزيكي‌ مدرسه‌ با موقعيت‌ آنان‌ را بايد مد نظر داشت‌. فقدان‌ نيروي‌ حركتي‌ احتمالاً در رشد اجتماعي‌ و نيز برقراري‌ ارتباط‌ با ديگران‌ تأثير منفي‌ مي‌گذارد. لذا پذيرش‌ و قبول‌ اين‌ دانش‌آموزان‌ از طرف‌ اطرافيان‌، همسالان‌ و معلمها بسيار اهميت‌ دارد.

 

7ـ مبتلايان‌ به‌ ناتوانيهاي‌ يادگيري‌:

 

به‌ فردي‌  " دانش‌آموز با ناتوانيهاي‌ يادگيري‌ خاص‌ "  اطلاق‌ مي‌شود كه‌ با وجود برخورداري‌ از هوش‌ طبيعي‌ و نداشتن‌ نقايص‌ حسي‌، آسيب‌هاي‌ شديد مغزي‌ و مشكلات‌ شديد عاطفي‌ ـ اجتماعي‌، قادر به‌ بهره‌گيري‌ كامل‌ از امكانات‌ آموزش‌ و پرورش‌ عادي‌ نبوده‌ و در يك‌ يا چند ماده‌ درسي‌ ضعف‌ محسوس‌ و مشهود داشته‌ باشد. 

 

 

 

 

 

 

 

 

برخی دانش آموزان با توجه به میزان ناتوانی که شامل کم توان عادی و ناشنوایی باشند ممکن است در یک کلاس قرار بگیرند که تشکیل کلاس های چند پایه را میدهند .

 این مدرسه مقطع ابتدایی را شامل می شود.

 

دانش آموزان قبل از ورود به مقطع همانند دانش آموزان عادی در پایگاه های سنجش مورد سنجش قرار می گیرند و اگر دارای ناتوانی باشند برای تشخیص های تخصصی تر به مراکز تخصصی ارجاع داده می شوند.

 

 برخی از این دانش آموزان ناتوان ممکن است علاوه بر مشکلاتی که در زمینه یادگیری دارند که علل آن ناتوانی آن هاست دارای اختلال یادگیری نیز باشند . در این صورت همانند دانش آموزان عادی که دارای اختلال یادگیری هستند به مرکز اختلالات ارجاع داده می شوند و پس از چند جلسه درمانی مهارت لازم را کسب می کنند و به ادامه تحصیل با کسب مهارتهای لازم موازی با دانش آموزان دیگر می پردازند.

مربیان برای دانش آموزان که علاوه بر ناتوانی دارای اختلال هستند از کتاب های دکتر تبریزی در زمینه اختلالات یادگیری استفاده می کنند.

 

 

 

آموزش ناتوانان در زمینه شنوایی:

 

به گفته مربیان و کارشناسان در این زمینه دانش آموزان دارای ناشنوایی یا کم شنوایی به صورت تصویری آموزش می بینند .همچنین برای آموزش حروف از روش لب خوانی استفاده می کنند و به گفته آنها آموزش به صورت ایما و اشاره ممنوع شده است . برای آموزش دروس ریاضی مشکل چندانی نداشتند. بیشتر مشکلات در زمینه یادگیری مفاهیم انتزاعی مثل دریافت مفهوم کلمه ی ساده مشکل داشتند .همچنین برای گفتن دیکته به این دانش آموزان به علت این که دارای حس لامسه و بینایی قویتری هستند از این دوحس بیشتر استفاده می کردند.مثلا یکی از روش های گفتن دیکته این است که کلمه مورد نظر را با انگشت پشت دانش آموز می نوشتند تا او آن کلمه را حدس بزند این کار باعث می شود علاوه بر یادگیری کلمه اختلال توجه و تمرکز را کم می کرد.دیکته هوایی نیز یکی دیگر از این روش ها بود که کلمه مورد نظر را بعد از این که معلم گفت و آنها لب خوانی کردند با انگشت خود آن را روی هوا می نویسند  .روش دیگر ساختن کلمه با استفاده از شابلون به روی تخته کلاس است که حروف را به هم می چسبانند و کلمه را می سازند.

مربیان برای دانش آموزانی که تمرکز خیلی کوتاهی دارند برای یادگیری کلمات مخصوصا در پایه اول مجبورند بخش به بخش پیش بروند مثلا ابتدا هجا هایی مثل: تا ،با و.... را آموزش داده و سپس وارد آموزش کلمه به صورت کامل می شوند.

 

 

 

آموزش ناتوانان در زمینه بینایی:

 

مربیان در زمینه آموزش نابینایان و کم بینایان که از حس لامسه و شنوایی و بویایی قویتری برخوردارند در یادگیری استفاده می کنند .آن ها برای یادگیری در زمینه خواندن ابتدا باید بریل خوانی و سپس بریل نویسی را یاد بگیرند که به نسبت کار مشکلی است.همچنین در گفتن دیکته همانند دانش آموزان عادی معلم بلند عبارت را خوانده و آنها می نویسند و تنها تفاوت این است که آن ها بریل می نویسند.دانش آموزان نابینا در درک مفاهیم انتزاعی مشکلی ندارند ولی در درک مفاهیمی مثل رنگ ها مشکل دارند و شاید به سختی بتوانند آن را درک کنند البته برای افرادی که از ابتدا نابینا نبوده اند این مشکل تا حدودی حل شده است.این دانش آموزان به علت مشکل بودن نوشتن بریل و همچنین به علت دارا بودن حافظه قویتر نسبت به افراد عادی در دروس ریاضی مثل  ضرب اعداد به صورت ذهنی و حتی سریعتر از افراد عادی عمل می کردند.

 

در مورد دانش آموزان کم بینا هم از همان کتاب های عادی استفاده می شد ولی از نظر فیزیکی دارای تفاوتهایی بود مثلا دارای فونت و تصاویر درشت تر نسبت به کتاب های دانش آموزان عادی بود.

 

 

 

ارزشیابی:

نحوه ارزشیابی این دانش آموزان همانند دانش آموزان عادی  کیفی-توصیفی است . ارزشیابی پایانی برای دانش آموزان دارای ناتوانی در شنوایی سؤالات به صورت  تصویری ارایه می شود.

 

برخی از این ناتوانی ها تحت جراحی و درمان ممکن است بهبود یابند،مثلا آن هایی که دارای ناتوانی در شنوایی هستند با جراحی کاشت حلزونی ممکن است بهبود یابند.در پایان بیان این نکته دارای اهمیت است که حمایت خانواده در روند بهبود و پیشرفت این دانش آموزان نقش اساسی دارد.

خلاصه مقاله 《ارزیابی مدیریت کلاسهای درس چندپایه مدارس ابتدایی از دیدگاه راهبران آموزشی》.

مسایل و مشکلات آموزگاران در اداره کلاسهای درس چندپایه از متوسط به بالا است.
عوامل موفقیت آمیز در بهبود مدیریت کلاس درس چندپایه توسط آموزگاران ، راهنمایی های روشن و صریح آموزگاران در کلاس بیشترین میانگین آماری و زیرنظر گرفتن همه دانش آموزان کلاسهای درس چندپایه کمترین اولویت را دارد.
هدف از حضور راهبران آموزشی ، ارایه خدمات راهنمایی و مشاوره ای آموزشی و تربیتی به معلمان و کارکنان مدارس تحت پوشش است. این طرح به عنوان یک هدف تسهیل کننده و یاری دهنده آموزگارا در کلاسهای چندپایه بوده است که با اجرای آن موانع و مشکلات کلاس درس با مشارکت آموزگاران شناسایی و رفع میشود.
تدریس در کلاسهای چندپایه پدیده تازه ای نیست. در برخی از کشورهای اسلامی ، چندین قرن از این روش آموزشی در مدرسه های مذهبی استفاده شده است.
عوامل تشکیل کلاسهای درس چندپایه در ایران: عوامل جمعیت شناختی-عوامل جغرافیایی-عوامل اقتصادی. با هدف برقراری عدالت آموزشی و دادن حق طبیعی آموزش به تمامی کودکان واجب التعلیم.
تعریف مدیریت کلاس درس چندپایه: «مدیریت کلاس با پیش بینی ها و روندهای ضروری برای ایجاد و حفظ محیطی که در آن یاددهی-یادگیری اتفاق می افتد , تعریف شده است».
هدف اولیه مدیریت کلاسی , اثربخشی ، ایجاد یک محیط یادگیری و افزایش رفتار مطلوب است.
در کشور ما یکی از روشهای کاهش مشکلات مدارس چندپایه در سند تحول بنیادین ، « استفاده از راهبران آموزشی و تربیتی جهت تسهیل امریادگیری و جلوگیری از افت تحصیلی دانش آموزان در این مدارس است».
برخی از مشکلات کلاسهای چندپایه : کمبود وقت معلمان-نامناسب بودن فضای آموزشی-کمبود وسایل و تجهیزات کمک آموزشی-تعدد پایه ها و ارزشیابی پیچیده است.
در ایران هم شیوه اداره کلاسهای چندپایه دارای تنوع گسترده ای بوده است ، چند هنوز مدارس تک پایه بیشتر هستند و سهم مدارس تک پایه مدارس قابل مقایسه نیست.
مدارس چندپایه در کل موجب تامین هرچه بیشتر انتظارات دولت و آموزش و پرورش و در نهایت ارتقای سطح کیفی آموزش و پرورش در مناطق دورافتاده میشود.
دانش آموزان کلاسهای چندپایه ، ساعاتی از روز را بصورت مستقل و اصطلاحا خودآموز با حداقل نظارت معلم سپری میکنند. چنانچه معلم با آگاهی و مهارت لازم روند فعالیتهای کلاسی را هدایت کند به تدریج باید بر خودرهبری و خودارزیابی دانش آموزان این کلاسها افزوده شود.
برخی از آسیبهای مدیریتی کلاسهای چندپایه: عدم مدیریت زمان متناسب با محتوای کتب درسی-مختلط بودن کلاسها- فقدان امکانات آموزشی نوین- کاهش انگیزه بین معلمان چندپایه.
معلمان و مربیانی که سن بالاتری داشتند ، کلاسهای چندپایه را برای دانش آموزان مفید میدانستند و اذعان داشته اند که این کلاسها در توسعه مهارتهای اجتماع پذیری و عملکرد تحصیلی شاگردان اثر بخش بوده است.
برخی از چالشهای آموزشی معلمان چندپایه: عدم آموزش مناسب-حمایت ناکافی از طرف ذینفعان-عدم وجود کارگاه های آموزشی برای معلمان چندپایه-کمبود منابع در مدرسه.
راهبران آموزشی در ایران: آن دسته از معلمانی هستند که با داشتن مدرک کارشناسی یا کارشناسی ارشد آموزش ابتدایی ، سابقه تدریس در کلاسهای چندپایه , مدیریت و حضور در کلاسهای چندپایه را داشته اند.
مسایل و مشکلات آموزگاران در اداره کلاسهای چندپایه شامل مواردی هستند از قبیل : بی علاقگی و بی توجهی دانش آموزان نسبت به کلاس درس-بددهنی و سو استفاده کلامی دانش آموزان.
مهمترین عواملی که باعث بهبود کلاسداری آموزگاران کلاسهای چندپایه میشود: راهنمایی های روشن و صریح در کلاس درس-بیان روشن انتظارات از دانش آموزان از طرف معلم.
عوامل موفقیت آمیز در بهبود مدیریت کلاس درس چندپایه: -تجارب تدریس و کلاسداری در بدو استخدام-تحقیقات و مطالعات شخصی-آموزشهای ضمن خدمت در کلاسهای چندپایه- مسولیت پذیری و رفتار دانش آموزان پایه های بالاتر.
چنانچه آموزگاران کلاسهای درس چندپایه ، جوی توام با صمیمیت و دوستی را در کلاس درس در پیش بگیرند ، موفقیت مدیریت کلاسی آنها چند برابر خواهد شد
نقش راهبران آموزشی و تربیتی در کلاسهای چندپایه : -شناسایی مشکلات مدیریت کلاسهای چندپایه-حل مسایل آموزگاران از جمله نحوه برنامه ریزی درسی-شناخت دانش آموزان دارای مشکل و بهبود کلاسداری معلمان است.

منبع
*سید کلان، سیدمحمد؛ حیدری، عبدالحسین(1399). ارزیابی مدیریت کلاسهای درس چندپایه مدارس ابتدایی از دیدگاه راهبران آموزشی. دو فصلنامه پویش در آموزش علوم تربیتی و مشاوره، دوره ششم، شماره 13، 18-2.

بی انگیزگی در دانش آموزان

مقدمه:

انگيزه ندارم، بي انگيزه ام و نظاير آن، كلماتي است آشنا كه اغلب از زبان بعضي از دانش آموزان جاري مي شود. اگر كمي با دقت به علل آن بينديشيم، خانواده مدرسه، محيط و غيره در آن دخيل هستند كه مسئوليت سنگيني كه هر يك بر دوش دارند را مشخص

مي سازد. اين مقاله سعي دارد با معرفي راه هاي افزايش انگيزه در فراگيران جهت مشكل بي انگيزه بودن آنان راه كارهايي را ارائه دهد.

انگيزش: به حالت هاي دروني ارگانيسم كه موجب هدايت رفتاري او به سوي نوعي هدف مي شود اشاره مي كند.(مورگان و همكاران، 1984، ص 210)

انگيزه: حالت مشخصي كه سبب ايجاد رفتاري معين مي شود كه غالبا با انگيزش مترادف به كار مي رود. به عبارت ديگر انگيزش عامل كلي مولد رفتار به حساب مي آيد در حالي كه انگيزه را علت اختصاصي يك رفتار مشخص مي دانند. مثلا وقتي مي پرسيم چرا علي با دوستش بد رفتاري كرده به دنبال انگيزه او هستيم.

شناسايي مفهوم انگيزش و آگاهي از انگيزه هاي مختلف و تاثير آن ها بر فرآيند يادگيري دانش آموزان به معلم كمك مي كند تا در طرح و اجراي برنامه هاي آموزشي خود روش هاي مناسب تري را به كار گيرد. از جمله نظريه پردازان انگيزش، آبراهام مازلو روان شناسي انسان گراست كه هفت سطح اصلي نياز را مطرح كرده است: جسماني، ايمني، تعلق و عشق، احترام، خود شكوفايي، دانستن و درك كردن، زيبا شناسي. او چهار نياز اوليه را نيازهاي كمبودي و سه نياز ديگر را وجودي ناميد و معتقد است كه وقتي در انسان ها كمبودي پيش مي آيد مثل غذا، ايمني، نبودن عشق، فقدان احترام، برانگيخته مي شوند تا نياز خود را تامين كنند و زماني كه به نيازهاي كمبودي پاسخ داده نيازهاي وجودي، نه به دليل كمبود، به دليل علاقه اساسي انسان ها به خود شكوفايي دانش و زيبايي برانگيخته مي شود(خرازي، 276).

بنابراين معلمان بايد آن چه در توان دارند انجام دهند و به فراگيران كمك كنند تا نيازهاي كمبودي آن ارضا شود زيرا در دانش آموزان انگيزه اي دروني براي كسب دانش به وجود نمي آيد مگر آن كه نيازهاي اوليه او ارضا شده باشد. معلم با نقش حمايتي خود مي تواند به دانش آموزان و راهنمايي خانواده اشان در مواقع بروز مساله كمبود غذا يا محبت، هر چند نتوانند كمبود محبت كودك را در خانه جبران كند، مسائل مزبور را حل و فصل نمايد.

نظريه پرداز ديگر آزوبل، به يادگيري معني داري پرداخته است، از نظر او تنها عامل مهم كه بر يادگيري بيش ترين تاثير را دارد، آموخته هاي قبلي يادگيرنده است. به اعتقاد او مهم ترين عامل انگيزش موثر بر يادگيري معني دار سائق شناختي است. سائق شناختي يك انگيزه ي دروني است كه از كنجكاوي ها و علاقه هاي يادگيرنده نسبت به كشف، درك و فهم و دست كاري و برخورد با محيط سرچشمه مي گيرد. سائق ها يا علائق شناختي به طور كلي جنبه ي اكتسابي دارند و بر تجارب ويژه فراگيران مبتني هستند. از آن جا كه منشاء اصلي سائق شناختي كنجكاوي هاي يادگيرنده به حساب مي آيد، آزوبل به معلمان پيشنهاد مي كند يا تحريك كنجكاوي هاي يادگيرندگان، از طريق ارائه مطالبي كه منجكاوي را بر مي انگيزاند سطح سائق شناختي آنان را افزايش دهيد(سيف،284)

بهترين راه ايجاد علاقه و انگيزه در يادگيرندگان اين است كه از فقدان علاقه و فراگيران موقتا چشم پوشي كرد و سعي مي شود هر چه موثرتر در آنها يادگيري انجام شود، آن وقت علي رقم، بي علاقگي آنها نسبت به مطالب درسي يا يادگيري ياد خواهد گرفت و اين يادگيري به ايجاد علاقه در آن ها منجر مي شود. زيرا يادگيري معني دارد خود توليد كننده پاداش است.(سيف، ص 356). بلدم نظريه پرداز يادگيري آموزشگاهي مي گويد: عاطفه ي مربوط به يادگيري آموزشگاهي دانش آموز پيشرفت آموزشگاهي او را تحت تاثير قرار مي دهد و پيشرفت آموزشگاهي او، به نوبه ي خود، به عاطفه مربوط به يادگيري آموزشگاهي وي اثر مي گذارد. اگر فراگيران دريابند كه در گذشته، در يادگيري مطالب مشابه با مطلب جديد موفق بوده است با علاقه مندي به مطلب جديد برخورد خواهد كرد، به نظر او معلمان براي افزايش سطح علاقه و انگيزش دانش آموزان خود نسبت به يادگيري مطالب درسي، بايد سعي كنند شرايط يادگيري آموزشگاهي را بهبود بخشد و كيفيت روش آموزشي خود را افزايش دهند تا دانش آموزان موفق شوند و نسبت به توانايي خود در امر يادگيري اعتماد به نفس كسب كنند. آزوبل نيز مانند بلوم همين نكات را يادآوري كرده است.(سيف 367)

روش هاي ايجاد يا افزايش انگيزه در فراگيران

1- استفاده از تشويق هاي كلامي و غيركلامي مناسب مانند مرحبا، آفرين و نوشتن كتبي در پايان تكليف؛

2- كمك به دانش آموزان در برطرف ساختن نيازها و كمبودهاي اوليه مثل غذا، آب و پوشاك

3- افزايش احساس موفقيت در فراگيران، با تائيد معلم و والدين او نسبت به آن چه كه انجام داده اند؛

4- استفاده از خاصيت برانگيختگي مطالب مختلف مانند مطالب معني دار و تعجب انگيزه؛

5- تهيه مطالب از ساده به دشوار؛

6- پرهيز از ايجاد رقابت ناسالم در ميان فراگيران. براي اين كار بهتر است معلم ابتدا نام دانش آموزي را بگويد. سپس سئوال طرح كند تا با مشاركت همه دانش آموزان همراه شود و عده اي خاص مرتبا تشويق نشوند؛

7- تكاليف منطبق با سطح توانايي يادگيرنده باشد. نه خيلي آسان نه خيلي دشوار. زيرا تكاليف دشوار غالبا به شكست خرد و آسان موجب عدم موفقيت منجر مي شود(كاهش اعتماد به نفس)

8- در انجام فعاليت هاي آموزشي فراگيران آزادي عمل داشته باشند؛

9- مطالب معني دار و مرتبط با موقعيت هاي واقعي زندگي ارائه دهيد. چون مطالب معني دار موجب تحريك كنجكاوي بيش تر فرد خواهد شد؛

10- از علائق و استعدادهاي فراگيران به صورت مناسب استفاده شود، مثل هنر، ورزش، طراحي، موسيقي و...

11- و نكته آخر اين كه در كلاسي كه معلم به وقايعي كه در اطرافش رخ مي دهد توجه دقيق دارد، اهل مطالعه است، دانش عمومي او زياد است، به دانش آموزان فرصت اظهار نظر مي دهد و مطالب درسي را مرتبط با زندگي واقعي مي سازد، فراگيران به خود با ديد مثبت تري مي نگرند و معلم به فردي قابل اطمينان و صميمي تبديل مي شود كه خود انگيزه دانش آموزان را به طور قابل ملاحظه اي افزايش خواهد داد.

در آخر آن كه به روز بودن مطالب و دانش معلم و استفاده از روش هاي جديد در تدريس باعث بالا رفتن انگيزه و تحريك كنجكاوي و تجربه و نوآوري و موفقيت دو چندان آنان را به ارمغان خواهد آورد.

منابع:

1) سيف، علي اكبر، روان شناسي پرورشي، انتشارات آگاه 1374.

2) شعاري نژاد، علي اكبر، روان شناسي يادگيري، تهران 1370.

3) شريعتمداري، علي، روان شناسي تربيتي، تهران انتشارات اميركبير 1366.

4) جان اي، گلاور، و اجراج، برونينگ، روان شناسي تربيتي، ترجمه عليتقي خرازي، چاپ سوم، مركز نشر دانشگاه تهران، 1381.

 

 

 

 

 

آموزش فرایند حل مسئله به کودکان

آموزش مهارت حل مسئله به کودکان

1-از لحظات روزمره استفاده کنید : در سنین پایین کودکان برای آموزش مهارت های حل مسئله، هیچ کتاب درسی یا تجهیزات خاصی برای آن ها وجود ندارد. والدین می توانند به فرزندان خود کمک کنند تا مهارت های حل مسئله را از طریق تعاملات مدوام در طول روز افزایش دهند. به همین منظور باید کودکان خود را در امور روزمره خانه مشارکت دهید و در صورت امکان مشکلات به وجود آمده را با یکدیگر حل کنید. برای مثال می توانید برای خرید مواد غذایی؛ یک لیست از وسایل ضروری را تهیه کنید و از فرزند خود بخواهید تا با توجه به لیست، موارد خواسته شده را پیدا کند. صرف وقت برای صحبت با کودکان می تواند به تقویت قدرت حل مسئله و توانایی ارائه راهکارهایی برای حل مشکلات، آنان کمک کند.

2-سوال بپرسید : پرسیدن سوال راهی بسیار قدرتمند برای تقویت حل مسئله و افزایش خلاقیت در کودکان خردسال است. برای مثال اگر در زمان بروز مشکلات کودکی بگوید “من نمی توانم این کار را انجام دهم” بهتر است به آن ها اجازه دهید تا مشکل به وجود آمده را به طور کامل برای شما شرح دهند، در مرحله بعد می توانید راه حل هایی برای رفع آن مشکل را به زبان خودشان برای آن ها توضیح دهید. در واقع ارائه نکاتی به کودکان به جای پاسخ دادن به آن ها باعث تفکری عمیق در کودکان می شود. زمانی که به فرزندان خود اجازه می دهید تا درباره سوالی فکر کنند، آن ها را برای یادگیری بیشتر تشویق می کنید.

3-احساسات کودکان را کنترل کنید : ممکن است کودکان در زمان بروز مشکلات، ناامید و یا عصبانی شوند و نتوانند یک راه حل مناسب برای رفع مشکلات خود پیدا کنند. کنترل احساسات یک راهکار کلیدی برای رفع مشکلات است.

4-برای کودکان خود کتاب بخوانید : کتاب ها به کودکان این فرصت را می دهند تا مهارت های اجتماعی و عاطفی خود را تقویت کنند. با خواندن هر داستانی از کتاب، کودکان به دنبال راه حلی برای رفع مشکلات شخصیت های داستان هستند. استفاده از داستان های اجتماعی برای کودکان پیش دبستانی توصیه می شود. در واقع یک داستان اجتماعی یک مشکل را معرفی می کند، سپس راه هایی برای حل آن مشکل نیز ارائه می دهد. داستان های اجتماعی به ویژه برای کودکانی که مبتلا به اضطراب در زمان انجام فعالیت های خود در طول روز هستند، بسیار مفید است. والدین و مربیان حتی می توانند با استفاده از تصاویر خاص و به کمک محیط اطراف، داستان ها را به بهترین شکل ممکن برای کودکان خود تعریف کنند.

افزایش مهارت کودکان با خواندن کتاب

5-از کنجکاوی کودکان استفاده کنید : یکی از رویکردهایی که به کودکان خردسال برای تمرین مهارت های حل مسئله کمک می کند، کشف میزان علاقه مندی کودکان به موضوع خاصی است. تمرکز بر روی موضوعاتی که علاقه کودک به آن جلب شده است، جنبه حل مسئله را برای بسیاری از کودکان قانع کننده تر می کند.

 

 

 

 

 

 

دلایل نیاز انسان به مهارت حل مسئله

1. ارضای کنجکاوی: انسان ذاتاً جستجوگر است ومی‌خواهد تا حد امکان همه‌چیز را بداند واین حس کنجکاوی هیچ‌وقت به پایان نمی‌رسد و بی‌وقفه به کشف ناشناخته‌ها علاقه‌مند‌است. انسان می‌خواهد از ماهت اشیا، پدیده‌ها و ویژگی‌های آن‌ها سر دربیاورد و روابط آن‌ها را با یکدیگر کشف کند.

2.

. تنظیم ارتباطات: انسان، ازیک‌طرف با خالق خود ارتباط دارد و از طرفی دیگر با انسان‌ها و عالم طبیعت. به همین دلیل باید از عالم معنا آگاه باشد و باری زندگی در اجتماع، انسان و عالم طبیعت را بشناسد، مسئله مربوط به آن را حل کند؛یعنی با حل این مسائل شناخت لازم را بیابد و از نتایج آن بهره‌مند شود.

3. حل مجهولات: مجهولات بشر درزمینهٔ های مختلف، انسان‌ها را به حل آن‌ها ترغیب کرده و معلومات بشر را به‌ مرورزمان افزایش داده است. هرچه بر معلومات بشر افزوده می‌شود، ذهنش تواناتر شده و علاقه به حل مجهولات در او بیشتر می‌شود.

برخورداري از توانايي لازم براي حل موفقيت آميز مسايل موجب مي شود تا اعتماد به نفس مان بيشتر شده و احساس ارزشمندي بيشتري پيدا كنيد. ولي اگر فاقد مهارتهاي لازم براي حل مشكل باشيد يا از روش هاي نامناسب و معيوب براي حل مسايل خود استفاده نماييد، در سازگاري با محيط اطرافتان دچار مشكل شده و بهداشت رواني شما تهديد خواهد شد. كسب مهارت حل مساله شما را قادر مي سازد تا به طور سازنده با مشكلات زندگي برخورد كنيد.

 عنوان یک فرد بزرگسال ممکن است هر روزه با ده ها مشکل رو به رو شوید که برای رفع آن نیاز به مهارت های حل مسئله داشته باشد. شما این نوع مهارت ها را از کودکی با تمرین کردن و راهنمایی بزرگسالان، آموزش دیده اید. ایجاد مهارت حل مسئله در کودکان وظیفه اساسی همه والدین و مربیان است. نحوه ترکیب این مهارت ها به ویژه در زندگی کودکان، کمی دشوار است. اگر مهارت حل مسئله در کودکان تقویت شود، آن ها قادر خواهند بود در سنین بزرگتر راه های خلاقانه و قابل اجرایی را برای حل مشکلات ارائه دهند. برای افزایش مهارت حل مسئله در کودکان می توانید از بازی های فکری فردی و گروهی مختلف مانند ایرهاکی، شطرنج، تنیس و سایر موارد دیگر استفاده کنید. برای مطالعه بیشتر درباره آموزش مهارت حل مسئله به کودکان و راهکارهایی برای افزایش آن ها، تا انتهای مقاله همراه ما باشید.

 

 

 

 

 

 

 

 

گام های فرایند حل مسئله

گام اول – کشف و تعریف مسئله:

 گام آغازین در حل مسئله، پیدا کردن مسئله‌ی واقعی است. پیش از هر چیز باید مطمئن شد که آیا مسئله‌ی موردنظر واقعاً وجود دارد یا این‌که نشانه‌ای از یک مسئله‌ی بزرگ‌تر و جدی‌تر است؟ مثلاً اگر کیفیت خروجی تیم شما کم‌تر از حد مورد انتظارتان است، شاید این‌طور به نظر برسد که اشکال از کم‌کاری اعضای تیم‌تان باشد درصورتی‌ که ممکن است با بررسی دقیق‌تر متوجه ‌شوید مسئله‌ی اصلی آموزش ناکافی افراد است. آن‌چه در مرحله تعیین مسئله، اهمیت بسیاری دارد این است که مسئله‌ از جهات گوناگون مورد بررسی دقیق قرار گیرد تا مسئله‌ی واقعی به‌درستی تعیین و تعریف شود. اغلب اوقات مسئله‌ی اصلی به‌نوعی نمایانگر مجموعه‌ای از مسائل و مشکلات پنهان‌مانده از دید است. جالب است بدانید خیلی از مسائل به این دلیل حل نمی شوند که به درستی تعریف نمی شوند.

گام دوم ـ تعیین علل بروز مسئله:

 معمولاً آن چیزی که از مسئله مشاهده می‌شود تنها نشانه‌های ظاهری از علل بروز مسئله است. برای درک این موضوع به این مثال توجه کنید: فرض کنید شما به علت درد در قفسه‌ی سینه به پزشک مراجعه می‌کنید. ممکن است فکر کنید هرگونه دردی در قفسه‌ی سینه با مشکلات قلبی در ارتباط است، اما این‌گونه نیست. درد در قفسه‌ی سینه ممکن است نشانه‌ی مشکلات دیگری ازجمله: مشکلات ریوی، بیماری‌های گوارشی، بیماری‌های عضلانی ـ اسکلتی و … نیز باشد. به همین علت است که وقتی به پزشک مراجعه می‌کنید با عکس‌برداری و انواع آزمایش‌ها تلاش می‌کند تا علت واقعی مشکل شما را تشخیص دهد. این دقیقاً همان اتفاقی است که در حل تمامی مسائل رخ می‌دهد. برای این کار روش‌های گوناگونی وجود دارد که ازجمله‌ی آن‌ها می‌توان به روش «پنج چرا» و هم‌چنین «تحلیل علت و معلولی استخوان ماهی» اشاره کرد.

گام سوم ـ تعیین راه‌حل‌های مسئله:

 هیچ مسئله‌ای تنها یک راه‌حل ندارد. برای حل هر مسئله می‌توان راه‌حل‌های گوناگونی تصور کرد و اینجاست که نقش تفکر خلاقانه بسیار کلیدی می‌شود.

گام چهارم ـ ارزیابی راه‌حل‌های مختلف مسئله و انتخاب راه‌حل برتر:

 همان‌طور که گفته شد در مرحله‌ی خلق راه‌حل هیچ محدودیتی در نظر گرفته نمی‌شود، اما درهرحال هر مسئله دارای راه‌حل بهینه‌ای است که باید برای اجراشدن از میان راه‌حل‌های کشف‌شده، انتخاب شود؛ بنابراین لازم است راه‌حل‌های موجود برای حل مسئله مورد ارزیابی قرار گیرند. برای این منظور باید فهرستی از معیارهای ارزیابی تهیه شود و بر اساس آن‌ها راه‌حل‌ها به‌صورت کمی یا کیفی ارزیابی شوند.

این معیارهای ارزیابی می‌توانند شامل مواردی همچون زیر باشد:

قابل‌اجرا بودن

در دسترس بودن فناوری موردنیاز

به صرفه و توجیه‌پذیر بودن ازنظر هزینه‌ و درآمد

درهرحال راه‌حل برتر از میان راه‌حل‌های موجود انتخاب و سپس به اجرا درمی‌آید. درزمانی که شرایط زمان اجرا مشخص نیست و ممکن است برحسب مورد چند راه‌حل قابل‌اجرا باشد، تلاش می‌شود با ترکیب راه‌حل‌های برتر یا استفاده از تکنیک‌هایی نظیر برنامه‌ریزی سناریو تا حد امکان راه‌حلی مطابق با شرایط دنیای واقعی تهیه و اجرا شود

 

 

 

نحوه آموزش قرآن به کودکان

نکاتی در مورد آموزش قرآن به کودکان :
1.سعی کنید برنامه آموزشی خود را به گونه ای جذاب و شاد تنظیم کنید که کودک به هیچ عنوان احساس نکند که در حال یاد گیری قرآن می باشد، به بیان دیگر از زبان کودک برای یادگیری قرآن استفاده کنید.
2.از تکرار آیات به صورت آهنگین و جذاب برای امر یاد گیری کمک بگیرید.
3. آموزش قرآن را همراه با انتقال مفاهیم آن به کودکان انجام دهید،‌ البته به شیوه ای که برای کودک جذاب باشد. به عنوان مثال چنانچه در حال آموزش سوره قدر هستید، همراه با آموزش آن از طریق نشان دادن تصاویری متناسب با موضوع آیات سوره قدر، مفاهیم این سوره را به کودک انتقال دهید.

ادامه نوشته

سطوح مهارت حل مسئله

1-سطح پایه:خودم میتوانم مشکلاتم را تشخیص دهم.شاید نتوانم برای مشکلم راه حل پیدا کنم اما میتوانم در میان دوستان،آشنایان و متخصصان تشخیص دهم چه کسی میتواند آن را حل کند.

۲-سطح میانی:خودم قادر به تشخیص مشکلاتم هستم و میتوانم راه حل مناسب برای آن انتخاب کنم.

اگر به دیگران مراجعه میکنم فقط برای بهبود کیفیت تصمیم است،اما در آخر خودم قادر به پیدا کردن راه حل و اجرای آن هستم.
3-سطح پیشرفته:میتوانم به دیگران در تشخیص مشکلاتشان کمک کنم،گاهاً انسان ها با قرار گرفتن درمیان مشکلات مختلف نمیتوانند به سادگی آنها را تشخیص و ریشه یابی کنند.

در چنین شرایطی میتوانم به عنوان یک نگاه بی طرف برای حل مسئله کمک کنم.

 ۴-سطح خبره:میتوانم به دیگران کمک کنم تا مهارت حل کردن را بهبود دهند.

اگر هم در این مسیر از تفکر و یا نظر دیگران استفاده میکنند،مسئولیت نهایی راهکار انتخاب شده را به عهده بگیرند.