کارکرد های تدریس

تدريس در مفهوم ارادي عملي است هدف مدار كه اهميت كاركرد آن در رخداد هاي آموزشي بستگي به موفعيت و باورمعلمان دارد. به عبارت ديگر تدريس نه تنها نظام فكري معلمان بلكه عملكرد آنها را كه به وسيله هدف هاي از بيش تعيين شده هدايت مي شود مشخص مي سازد.

ادامه نوشته

کارکرد های درونی تدریس

1- ايجاد انگيزه: يكي از عوامل بسيار مهم در فرآيند ياددهي- يادگيري وجود انگيزه براي آموختن است. تا زماني كه دانش‌آموزان انگيزه‌اي براي يادگيري نداشته باشند، تدارك فعاليت هاي آموزشي كاري عبث خواهد بود. اولين كاركرد تدريس بايد ايجاد انگيزه در يادگيري باشد. براي ايجاد انگيزه، دانش آموزان بايد همراه با معلمان خود فعالانه در رخدادهاي آموزشي مشاركت كنند، و با حل مسائل و مشكلات عملاً به كسب اطلاعات و بازسازي انديشه خود بپردازند، تا اينكه صرفاً بر اساس يك روش قالبي ثابت بر محفوظات خود بيفزايد كه در اين صورت انگيزه چنداني براي يادگيري نخواهند داشت.

خوشبختانه اكثر دانش آموزان به طور طبيعي حس كنجكاوي دارند و به كاوش علاقه مندند، معلمان در اين خصوص بايد زمينه‌اي را فراهم كنند تا اين حس و علاقه شكوفا و تقويت شود.« لازم نيست معلمان دانش آموزان را زرنگ و تند و تيز بار بياورند، چون از بدو تولد زرنگ هستند، تنها چيزي كه آنها بايد انجام دهند، اين است كه از انجام كارهايي كه دانش آموزان را احمق و كند ذهن بار مي آورد بپرهيزند». متأسفانه، اغلب معلمان در فرآيند تدريس بدون توجه به چنين كاركردي از دانش آموزان انتظار دارند كه ساكت بمانند و به جاي پرسش، دستورات را اجرا كنند، در نتيجه كنجكاوي و پرسش طبيعي جاي خود را به انفعال و بي ارادگي خواهد داد. دانش‌آموزان مي‌آموزند كه از پرسش ها و پاسخهاي خود صرف نظر كنند و تنها و به پرسشهاي معلم شان پاسخ دهند. در چنين فرآيندي احتياط جاي كنجكاوي و پرسش را مي گيرد و فكر كردن جايش را به يادداشت برداشتن از افكار ديگران مي دهد. هنگامي كه موضوع درس به منزله« حقيقت» عيني و جزمي ارائه شود، شكي نيست كه بي تفاوتي و انفعال جايگزين انگيزه‌هاي يادگيري خواهد شد.

ادامه نوشته