کیفیت نظام آموزشی

×

اندیشه

دریچه ای به دنیای دانش

كيفيت نظام آموزشي

سلامت هر جامعه به کيفيت نظام آموزشي آن وابسته است. اگر دانش آموزان، ارزش‌ها، هنجارها و مهارت‌هاي اجتماعي لازم براي شهروندي خوب بودن را نياموزند و همچنين مهارت‌ها و تخصص لازم براي انجام وظايف فردي و اجتماعي خود را به طور مؤثر و کار آمد فرا نگيرند، واحدهاي آموزشي رسالت خود را به انجام نرسانيده‌اند. تحقق اين رسالت مستلزم توجه به کيفيت نظام آموزشي است(اسحاقيان، 1382، ص9). افزايش انعطاف پذيري نيروي کار براي بهبود رقابت پذيري کشور، مبارزه عليه طرد اجتماعي در جامعه و بالا بردن تقاضا براي آموزش و پرورش، هدفهايي هستند که بدون بهبود کيفيت آموزش و پرورش رسيدن به آنها ميسر نيست(کمرو و ويندهام،1379، ص63).

در مورد اهميت کيفيت در آموزش و پرورش ديويد کمپ[1](به نقل از توراني،1380)مي‌گويد: آموزش و پرورش بايد به تعالي بپردازد؛ اگر به کيفيت توجه نکنيم، همه کوشش‌ها و هزينه‌هاي ما بيهوده است، زيرا نه فقط عمر دانش آموزان خود را تباه کرده‌ايم بلکه توانايي خويش را براي رقابت و بقا در جهان که خود را مسؤل زندگي ما نمي‌داند، از دست داده‌ايم(ص 54). کيفيت چالش و مسئله مهمي است. در کشور‌هايي که از لحاظ درآمد در سطح پايين و متوسطي قرار دارند، عموماًکيفيت پايين است و در بسياري از مکانها در حالي که نرخ ثبت نام بالا رفته، کيفيت رو به زوال گذاشته است(ترنلي و پررا،2005، ص7).

لغت نامه‌ي دهخدا كيفيت را صفت و چگونگي، چوني، حالت و وضعي كه در چيزي حاصل باشد، معني كرده است. فايگن بام تعريف گويايي از كيفيت ارائه مي‌دهد: كيفيت يعني توانايي يك محصول در برآوردن هدف مورد نظر، كه با حداقل هزينه‌ي ممكن توليد شده باشد(توراني، 1380، ص52).

آنچه بر ابهام هر چه بيشتر معناي كيفيت مي‌افزايد اين است كه اين مفهوم همانند هر واژه‌ي ارزشي ديگر قابل تعبير و تفسير است؛ مفهومي متغير و پويا دارد و ممكن است آنچه كه امروز كيفيت تلقي مي‌شود فردا چنين نباشد (عزيزي، 1379، ص27). در همه‌ي الگوهاي آموزشي وصول به آرمان‌ها، آن چنان كه در هر الگويي تصور و تصوير مي‌شوند، نهايت مقصد و مقصود است و لذا در ارتباط تنگاتنگ با آنهاست كه كيفيت معني پيدا مي‌كند و تن به سنجش و ارزيابي مي‌دهد. اين اصل و قاعده در مورد نظام تعليم و تربيت اسلامي نيز صادق است. با اين ملاحظه كه در اين نظام كيفيت يك نقطه ثابت نيست، بلكه يك حركت است. گاهي به جلو نهادن و پيش رفتن و به وضعيت آرماني نزديك و نزديك‌تر شدن است و به گفته‌ي پر از راز و رمز ابوسعيدابوالخير همه انبياء براي همين آمدند كه به مردم بگويند: اي مردم، هركسي از هر كجا كه هست قدمي فراتر گذارد و پيش تر رود(حسيني سروري، 1378، ص181). در يك نظام آموزشي كيفيت يعني تحقق استانداردهاي از پيش تعيين شده و مصوب. به عبارت ديگر، منظور از كيفيت اطمينان از انجام اقدامات و فعاليت‌ها درقالب برنامه‌ها و با رعايت استانداردهاي مصوب مي‌باشد(يزدان پناه، 1382، ص279).

تعریف های گوناگونی درباره کیفیت نظام آموزشی عرضه شده است. بر اساس یکی از این تعاریف، کیفیت نظام آموزشی در رابطه با ویژگی هایی است که از نظر اجتماعی به عنوان معرف درجه عالی بودن آن نظام منظور می شود(بازرگان، 1372). مثلاً در مورد نظام آموزشی، این ویژگی ها را می توان درباره هر یک از عوامل، درونداد، فرایند و برونداد مورد نظر قرار داد و کیفیت را تعریف کرد. بر این اساس، اگر کیفیت را در رابطه با ویژگی های معلمان تعریف کنیم، در صورتی نظام آموزشی از کیفیت مطلوب برخوردار است که مهارت های علمی و حرفه ای معلمان در سطح مطلوبی قرار داشته باشد و از نظر تسهیلات و دانش تخصصی دچار ضعف و نقصان نباشند، یا به لحاظ حرفه ای، توانایی ایجاد ارتباط ناسب با فراگیران و تسلط بر روش های تدریس را دارا باشند.

كيفيت آموزش ‌و پرورش، در حقيقت بستگي به كيفيت عواملي دارد كه در توليد اين خدمت مشاركت مي‌نمايند. اين عوامل به قرار زيراند:

1- كيفيت دانش آموزان بعنوان دريافت كنندگان آموزش و متقاضيان تحصيل علم، كه طرف تقاضا را تشكيل مي‌دهند.

2- كيفيت معلمين بعنوان عرضه‌كنندگان خدمت آموزش ارائه دهندگان دانشي، كه طرف عرضه را تشكيل مي‌دهند.

3- كيفيت امكانات و تجهيزات ضروري براي فراهم آوردن محيطي مطلوب كه در آن عمل آموزش به صورت مفيدتري ارائه گردد.

4- كيفيت خدمات اداري سازمان هاي هدايت كننده و برنامه ريزان آموزشي در جامعه، آنان كه اهداف كمي و كيفي آموزش را ترسيم و بر اساس آن منابع لازم را تخصيص مي‌نمايند(عمادزاده، 1379، ص218).

لحظه سرنوشت ساز آموزش لحظه‌اي است كه دانش آموز ياد مي‌گيرد. تحقيق و تجربه نشان مي‌دهد كه يادگيري نتيجه يك عامل خاص مثل جزوه درسي، برنامه درسي يا حتي معلم نيست. يادگيري به كل بافت يادگيري و تركيب كل دروندادها بستگي دارد. آموزش نتيجه كل عوامل است(خبر نامه مؤسسه بين المللي برنامه‌ريزي آموزشي، 2000، ص2). يونسكو(2005)، تدريس خوب، برنامه درسي مرتبط، محيط‌هاي آموزشي مجهز، مديريت اثربخش و كاربرد روش‌هاي يادگيرنده محور را عوامل مؤثر در دست‌يابي به كيفيت مي‌داند.

هر جامعه‌اي داراي مقياس‌ها يا شاخص‌هايي صريح يا ضمني درباره‌ي كيفيت آموزشي مي‌باشد. به طور كلي اين شاخص‌ها را مي‌توان به سه دسته تقسيم كرد: دروندادهاي آموزشي، برونداهاي آموزشي و فرايندهاي آموزشي. دروندادها شامل مقياس‌هاي مالي، كالبدي و نيروي انساني است(كونت و لارس 1372، ص 105).نيروي انساني با كيفيت مهمترين مزيت رقابتي سازمان و كمياب‌ترين منبع در اقتصاد دانش محور امروز است آنچه در جهان پر رقابت امروز مزيت رقابتي سازمان‌ها را تضمين مي‌كند نيروي انساني با كيفيت خلاق و پويا است (تيموري نژاد و ديني، 1384، ص29).

كومبز معتقد است كه از ميان عوامل مدرسه‌اي 5 عامل اهداف آموزش، برنامه‌هاي درسي، معلمان، روش‌ هاي تدريس و تكنولوژي آموزشي تأثير ويژه و مهمي بر كيفيت تدريس دارند. اما اكثر صاحبنظران معتقدند كه معلمان عامل اصلي در فرايند تدريس و يادگيري هستند(نصر،1371، ص136). شايستگي هر نظام آموزشي به شايستگي و توانايي معلمان آن نظام آموزشي مرتبط است و حتي در گامي فراتر اعتقاد بر این است كه ميزان شايستگي هر جامعه‌اي به ميزان توانايي و شايستگي يك نظام آموزشي است كه مديون و مرهون معلمان است(عبادي، 1382، ص123).

امروزه كيفيت معلم به عنوان يكي از عوامل تعيين كننده‌ي كيفيت آموزش‌ و پرورش قلمداد مي‌شود. در كيفيت كار معلم بسياري دخالت دارند: ميزان تحصيلات، آموزش‌هاي لازم براي تعليم، علاقه و انگيزه به تدريس، تعهد و مسئوليت در امر آموزش، ميزان تجربه و نهايتاً ميزان حقوق و دستمزد دريافتي(عمادزاده ، 1379، ص225 ).

صلاحيت معلم، اعتقاد او به توانايي شاگردان براي يادگيري دانش آموزان، توسعه حرفه‌اي مداوم، مكانيسم‌هاي بازخورد، نظارت و ارزيابي دائمي معلم از دانش آموزان، زندگي خوب و شرايط كاري مناسب معلمان به يادگيري بيشتر منجر مي‌شود(يونيسف، 2000، ص27 ).

مطالعه تركيبي يونسكو و يونيسف در سال 1995 در 14 كشور توسعه نيافته نشان داد كه: هر چند بچه‌ها آموزش ابتدايي را به اتمام رسانده‌اند، اما نسبت معلم به دانش آموز نيمي از كشورهاي بررسي شده بالاتر از بوده و نرخ هاي افت تحصيلي و عدم ثبت نام خصوصاً در مناطق روستايي بالاست. روحيه كاري معلمان كم غيبت آنان زياد است. اين وضعيت ناشي از سطح پايين آموزش و پايين بودن جايگاه معلمان است(ولچ 2000، ص30). يكي از عوامل مهم و مؤثر در تعيين كيفيت آموزش تناسب تخصص و تجربه معلم با موضوع درس است. مطالعه مشترك يونسكو و سازمان جهاني كار در 1980 نشان داد كه بنگلاش، كامرون، نيكاراگوئه و ونزوئلا تقريباً نيمي از معلمان ابتدايي و متوسطه كن صلاحيت بودند(كافمن و زان 1377، ص55). رابطه‌ي مستقيمي بين مهارت‌هاي حرفه‌اي و اطلاعات علمي معلمان و دبيران با سطح علمي آموزش دانش آموزان آنان وجود دارد.

يكي از مسائل مهم در ارتقاي كيفيت آموزشي هر كشوري، جذب، حفظ و نگهداري افراد با صلاحيت در شغل معلمي است. در اكثر كشورهاي درحال توسعه سه عامل عمده باعث شده تا افراد شايسته كمتر به شغل معلمي روي‌‌آورند. پايين بودن سطح حقوق و دستمزد معلمان، شرايط كاري، موقعيت اجتماعي معلم(قاسمي نژاد و اسماعيلي، 1383، ص44). پايين بودن حقوق و مزايا، مقام و منزلت معلمان باعث كاهش علاقه به شغل معلمي شده‌است(سيد مصطفايي، 1374، ص185). اهميت و تحصيل ويژگي‌هاي اخلاقي و شخصيتي معلمان در تدريس و بهبود كيفيت آن موجب شده ‌است تا علاوه بر تأكيد روي خصوصيات علمي معلمان به ويژگي‌هاي شخصيتي آنان نيز توجه شود، زيرا دانش آموزان فقط از معلومات معلم بهره مند نمي‌شوند بلكه با توجه به سن و خصوصيات روحي ايشان معلم را الگوي خود قرار مي‌دهند و معلم بطور ناخواسته در آنها تأثير مي‌گذارد(سفيدگر،1380، ص38).

اهميت كيفيت تدريس و در نتيجه ويژگي معلم را نمي‌توان دست كم گرفت، در مراحل اوليه تحصيلات ابتدايي گرايش به يادگيري و نيز خودشناسي در شخص شكل مي‌گيرد و نقش معلم در اين مرحله بسيار مهم است. هر قدر كودكاني كه تازه پا به عرصه آموزش مي‌گذارند كمبودهايي چون فقر، محيط اجتماعي دشوار يا معلوليت جسمي داشته باشند، از معلم هم انتظار بيشتري مي‌رود(دفتر همكاري‌هاي علمي و بين المللي، 1376، ص165). كليد اصلي و مهم پيشرفت كيفيت آموزش در دستان معلماني توانا و تحصيلكرده مي‌باشد. بهبود كيفيت آموزش به بهبود وضعيت استخدام، آموزش، وضعيت اجتماعي، شرايط كار معلمان بستگي دارد و معلمان نياز به دانش و مهارت مناسب، خصوصيات شخصيتي، امكان موفقيت شغلي و انگيزه دارند تا بتوانند انتظارات ديگران را برآورده بسازند.

زهرا بابادي عكاشه: عضو هيئت علمی دانشگاه پیام نور

David Kemp-[1]

+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۸۸/۱۲/۲۶ساعت 8:19 توسط محمد جواد جهانمرد | آرشیو نظرات

ای برادر تو همه اندیشه‌ای مابقی خود استخوان و ریشه‌ای

چگونگی تغیر اجتماعی در اموزش و پرورش

×

philosophy and History

تاریخ و فلسفه

آموزش و پرورش و تغییرات اجتماعی

آموزش و پرورش و تغيير اجتماعي:

در مورد ارتباط آموزش و پرورش با تغيير اجتماعي نيز دو ديدگاه وجود دارد از يك ديدگاه آموزش و پرورش را نهادي به حساب مي‌آورند كه خواهان حفظ وضع موجود و ميراث گذشته است. ديدگاه ديگر آموزش و پرورش را عامل تحول و تغيير اجتماعي و حركت به سوي رشد و توسعه مي‌داند. در اين ديدگاه آموزش و پرورش مددكار تغيير و توسعه اجتماعي بوده و افراد را به سوي فرهنگ‌آفريني و آزاده‌پروري هدايت مي‌كند. در گيرودار و كشاكش روابط متقابل با ساير نهادها آموزش و پرورش هم خود دچار تغيير مي‌شود و هم در ساير نهادها نيز تغييراتي را به‌وجود مي‌آورد به هر صورت و در هر قالب كه به آموزش و پرورش نگريسته شود به دليل ارتباط متقابل با ساير نهادها و عمومي و گسترده بودن آن، تغييرات اجتماعي را نيز در پي دارد.

به زعم «ريس مگ گي» در بررسي ارتباط آموزش و پرورش و تغيير اجتماعي با ملاحظاتي مي‌توان دريافت كه آموزش و پرورش مي‌تواند خود كارگزار با عامل تغيير باشد يا شرايط و لازم تغيير در جامعه يا نتيجه و معلول تغيير در ساير نهادهاي اجتماعي كه با آموزش و پرورش روابط و واكنش‌هاي متقابل نزديك دارند به شمار آيد. براي اينكه آموزش و پرورش در نقش عامل تغيير، عمل كند لازم است كه آشكارا و به صورت هدف يا كاركرد نظام آموزشي در جهت‌گيري برنامه‌ها و فراگردهاي آموزشي و پرورشي بازتاب پيدا كند. در صورتي كه تغيير در بخشي از جامعه لزوماً يا كاملاً شامل آموزش و پرورش شده بر آن اثر كند و آموزش و پرورش نيز به تغيير اجتماعي مدد برساند، به منزله شرط و لازمه تغيير تلقي خواهد شد.
بالاخره، آموزش و پرورش غالباً ممكن است به عنوان تأثير، نتيجه يا معلول تغيير اجتماعي قلمداد شود. دگرگوني و تغيير اساسي در ساختار اجتماعي جامعه، به يقين بايد تمامي نهادهاي اجتماعي را تحت‌تأثير قرار دهد زيرا كه جامعه گرايش‌هايي به سوي انسجام و استحكام‌ها دارد به طوري كه تأثيرها، فشارها و دگرگوني‌هاي اجتماعي، در تمامي نهادهاي آن منعكس مي‌شود.
برنامه‌ريزي آموزشي
رسيدن به مرز رشد و توسعه اجتماعي و اقتصادي، احتياج به برنامه‌ريزي آموزشي دقيق و حساب شده و همه جانبه دارد. جامعه‌اي كه قصد دارد به توسعه‌يافتگي دست يابد، بايد براي آموزش و پرورش خود برنامه‌ريزي كند. برنامه‌ريزي بر طبق اصول و قواعد خاص خود كه تمامي امكانات، شرايط، موقعيت‌ها و ضعف‌ها را بشناسد و بر مبناي اين شناخت دقيق اقدام كند. بدون شك تا ما نقاط ضعف و قوت خود را نشناسيم، نقاط ضعف را برطرف نكنيم و نقاط قوت را توسعه ندهيم، نمي‌توانيم به توسعه‌يافتگي دست پيدا كنيم.
باتوجه به اصول برنامه‌ريزي‌هاي اجتماعي مي‌توان هدف عمده از برنامه‌ريزي آموزشي را عبارت از توسعه و تكميل جامعه از طريق رشد صنعتي و اقتصادي و همچنين پرورش نيروي انساني در راه صحيح مورد نياز جامعه دانست. هر كشوري بخواهد به رشد اقتصادي برسد به نيروي انساني متخصص نياز دارد و تأمين اين نيروي انساني مختص هم جز از راه برنامه‌ريزي آموزشي امكانپذير نيست، پس هدف عمده برنامه‌ريزي آموزشي را بايد پرورش نيروي انساني از لحاظ كيفيت و كميّت دانست. هر جامعه‌اي براي رسيدن به اين هدف ابتدا بايد وضع آموزشي خود را از گذشته تا به حال مورد تحقيق و بررسي قرار دهد تا بتواند براي آينده خود برنامه‌اي طراحي و اجرا كند.
حال در قالبي ديگر، برنامه آموزش و پرورش را از قلم يكي از پيشگامان تعليم و تربيت مي‌خوانيم: «ژان آموس كومنيوس» در حدود چهار قرن پيش برنامه آموزش و پرورش را به اين صورت تدوين مي‌كند.
كومينوس باتوجه به مراحل رشد، برنامه آموزش و پرورش را به چهار دوره شش ساله بخش مي‌كند: دوره نخست كه از آغاز تولد تا شش سالگي است، دوره تربيت در خانه است. در اين دوره است كه نهاد كودك شكل مي‌گيرد از اين رو در بار آوردن او بايد دقت بسيار كرد. آموختن درست زبان مادري، پرورش حس‌ها از راه به كار بردن آنها و نيز استفاده از روش‌هايي مانند نقاشي و همچنين پديد آوردن عادات خوب بايد در اين دوره صورت گيرد.
كومنيوس در تكيه بر پرورش حس‌ها كه كودك را به جهان پيرامون مي‌پيوندد و به كار بردن نقاشي و موسيقي، پيشرو انديشه تربيت كودكستاني است. دوره دوم كه از شش تا دوازده سالگي است دوره مدرسه زبان مادري است و تمامي كودكان پسر و دختر، دارا يا ندار، و حتي كودكان كندذهن نيز بايد از آن برخوردار شوند زيرا جامعه وظيفه دارد كه زمينه برخورداري از آموزش و پرورش را براي همگان پديد آورد. در اين دوره تمامي درسها به زبان مادري آموخته مي‌شود و آموزش يك زبان جديد نيز بايد در برنامه گنجانده شود. در پايان اين دوره دانش‌آموزان آزموده مي‌شوند تا از ميان آنان كساني كه آماده‌ترند به دوره بعدي يعني مدرسه لاتين بروند.
دوره مدرسه لاتين كه بايد در تمامي شهرها برپا شود از دوازده تا هيجده سالگي است برنامه اين دوره به جز لاتين كه آموزش آن از سال اول آغاز مي‌شود و زبان يوناني و عربي آموزش علم‌هاي طبيعي و فن‌هاي سودمند را نيز دربر مي گيرد.
دوره دانشگاهي كه از هيجده تا بيست‌وچهار سالگي است براي دانش‌آموزان شايسته و ممتاز و براي رو كردن به درس‌هاي تخصصي است. اين رو كردن به درسهاي ويژه به هيچ رو نبايد مانع توجه به قلمرو و گستره دانش بشري شود و كومنيوس بر آن است كه دانشجويان را از خواندن هيچ كتابي نبايد منع كنند و از اين رو سانسور كه در دوره‌هاي پيشين روا بود در اين دوره نارواست. كومنيوس پايان دوره آموزش را آغاز دوره پژوهش مي‌داند و از اين رو هم انديشه «بابيكن»، بر آن است كه بايد پژوهشكده‌هايي برپا كرد تا پژوهندگان سراسر جهان به آنها رو آورده و در تكامل آن بكوشند.
به خوبي واضح و روشن است كه انديشه پيشگامان تعليم و تربيت نيز مانند متخصصان امروز در پي رشد و تعالي و توسعه جامعه بشري بوده است و هم آنها در پي دست يافتن به جامعه پويا و شكوفاي بشري بوده‌اند.
اهداف آموزش و پرورش در ايران
در اين بخش به اهداف آموزش و پرورش در كشور خودمان مي‌پردازيم، اهدافي كه براي آموزش و پرورش ايران در نظر گرفته شده دقيقاً در جهت ساخت انسان‌هاي پويا، متعالي، با دانش و درك و فهم بالا و با اخلاق و آداب اسلامي است. اگرچه رسيدن به اين اهداف مدت‌ها طول خواهد كشيد ولي تمامي آنهايي كه به نوعي با تعليم و تربيت سروكار دارند بايد خود را موظف به حركت در راه رسيدن به اين اهداف بدانند.
*ماده 1:
تقويت و تحكيم مباني اعتقادي و معنوي دانش‌آموزان از طريق تبيين و تعليم اصول و معارف و احكام دين مبين اسلام و مذهب جعفري براساس عقل، قرآن و سنت معصومين(ع).
*ماده 2:
1ـ رشد فضايل اخلاقي و تزكيه دانش‌آموزان بر پايه تعاليم عاليه اسلام.
2ـ تبيين ارزش‌هاي اسلامي و پرورش دانش‌آموزان براساس آنها.
3ـ تقويت و تحكيم روحيه اتكال به خدا و اعتماد به نفس.
4ـ ايجاد روحيه تعبد ديني و التزام علمي به احكام اسلامي.
5ـ ارتقاء بينش سياسي براساس اصل ولايت فقيه در زمينه‌هاي مختلف براي مشاركت آگاهانه در سرنوشت سياسي كشور.
6ـ ايجاد زمينه‌هاي لازم براي حفظ و تداوم استقلال فرهنگي، اقتصادي و سياسي از طريق آشنا كردن دانش‌آموزان به علوم و فنون و صنايع و طرف موردنياز جامعه براساس اولويت‌هاي موجود در كشور.
7ـ شناخت، شكوفا كردن و پرورش استعدادهاي دانش‌آموزان و تقويت روح بررسي و تتبع و تحقيق و ابتكار و خلاقيت در تمام زمينه‌هاي علمي، فني، فرهنگي و علوم اسلامي با تأكيد بر نفي روحيه مدرك‌گرايي.
8ـ رشد دادن و تقويت روحيه عدالت‌پذيري و عدالت‌گستري و ظلم‌ستيزي و مبارزه با تبليغات ناروا و حمايت از مظلومان و مستضعفان.
9ـ تقويت روحيه دعوت به خير، امر به معروف و نهي از منكر به عنوان وظيفه‌اي همگاني و متقابل.
10ـ ايجاد روحيه پاسداري از قداست و استواري بنيان و روابط خانواده براساس تعاليم عاليه اسلام.
11ـ ايجاد روحيه احترام به قانون و التزام به اجراي آن و حمايت از برخورداري عموم مردم از حقوق قانوني خويش.
12ـ ايجاد و تقويت روحيه اخوت اسلامي و تعاون عمومي و انفاق و ايثار.
13ـ ايجاد روحيه صرفه‌جويي و قناعت و پرهيز از اسراف و تبذير و مصرف‌زدگي.
14ـ تقويت حس مسئوليت و اهتمام به امور مسلمين و پايبندي به نظم و انضباط.
آموزش و پرورش؛ راه آينده
در اين قسمت مقاله‌اي از دكتر محمود مهرمحمدي آورده مي‌شود. اين مقاله مطالبي است كه دكتر مهرمحمدي به عنوان عضو هيأت نمايندگي جمهوري اسلامي ايران در دوازدهمين اجلاس مشورتي و برنامه‌ريزي «اپيد» (25 مرداد تا 17 شهريور 1369 ـ بانكوك) ارائه كرده است و در فصلنامه تعليم و تربيت ـ نشريه مركز تحقيقات آموزشي سازمان پژوهش و برنامه‌ريزي آموزشي وزارت آموزش و پرورش شماره مسلسل 23 و 22 ـ به رشته تحرير درآمده است.
دستور اصلي كار اين اجلاس بحث و تبادل‌نظر درخصوص برنامه‌هاي دوره پنجم اپيد (1996ـ1992) بود كه بايد با عنايت به مسائل و مشكلات مبتلا به نظام‌هاي آموزشي و پرورشي از يك سو و مقتضيات قرن بيست‌ويكم از سوي ديگر مطرح مي‌شد.
1ـ پذيرفتن يك رهيافت بين رشته‌اي و تلفيقي براي برنامه درسي
با پذيرفتن اين رهيافت براي برنامه‌هاي درسي مدارس، كه هسته هر نظام آموزشي را تشكيل مي‌دهد يادگيري در مدرسه به يادگيري در محيط‌هاي طبيعي نزديك خواهد شد و لذا معنا و مفهوم بيشتري نزد فراگيران پيدا خواهد كرد، بدين ترتيب تلخي و دشواري قرار گرفتن در معرض تجارب آموزشي از ديد فراگيران كه به عنوان يك ويژگي عام در نظام‌هاي آموزشي سراسر گيتي مطرح است مي‌تواند به مقدار زيادي تخفيف يابد. پذيرفتن اين راهبرد مستلزم آن است كه تفوق موضوع محوري فعلي در طراحي برنامه‌هاي درسي با طرح‌هاي ديگري از [جمله جامعه مسئله محوري] و [فراگير محوري] جايگزين شود. هرچند در اين مجال نمي‌توان به بحث جامعي درخصوص جنبه‌هاي متفاوت طرح‌هاي جايگزين برنامه‌هاي درسي پرداخت و از اين طريق حجم تلاش‌هاي گسترده‌اي را كه بايد براي ايجاد چنين تحولي اعمال شود از نظر گذراند، ليكن اشاراتي در اين خصوص ضروري به نظر مي‌رسد. با ايجاد چنين تحولي در برنامه‌هاي درسي، نظام‌‌هاي آموزشي و پرورشي خواهند توانست آمادگي‌هاي لازم را براي پاسخگويي به مقتضيات و شرايط حاكم به قرن بيست‌ويكم كه برخي از آنها به قرار زير است كسب كنند
الف) پاسخي مثبت به پديده انفجار اطلاعات
كانون اصلي توجه برنامه درسي فراگير يا مسأله محور در صورتي كه به درستي طراحي و اجرا شود پرورش مهارت‌هاي فرآيندي است. به عبارت ديگر هدف چنين برنامه‌اي انتقال حاصل تلاش بشري در گذشته به نسل امروز نيست، بلكه هدف آن تفهيم چگونگي دستيابي به اين محصولات و به‌كارگيري اين اندوخته‌ها است.
ب) پاسخي مثبت به انديشه ايجاد
يك جامعه در حال ياددهي و يادگيري يا يك جامعه آموزنده از طريق مشاركت دادن تمامي بخش‌هاي اجتماع و جوامع محلي در فرآيند آموزش و پرورش. اين موضوع يكي از وجوه غيرقابل اجتناب برنامه‌هاي درسي مسأله محور است كه فراگيران را به تلاش براي حل مسائل واقعي زندگي تشويق مي‌كند. بدين ترتيب معلم، دانش‌آموز و مجموعه موسسات آموزشي نياز به برقراري ارتباط مستقيم با جامعه را احساس كرده و ناگزير از تمامي امكانات بالفعل بهره خواهند گرفت و به سمت به دست آوردن امكانات بالقوه نيز حركت خواهند كرد.
ج) پاسخي مثبت به ضرورت ايجاد يك نظام تحصيلي انساني‌تر
ويژگي انسانيت‌زدايي امروز مدارس، عمدتاً به دليل حاكميت نگرش رفتارگرايانه نسبت به آموزش و پرورش است. اين فلسفه تعليم و تربيت به كودكان به عنوان مواد خامي مي‌نگرد كه بايد تحت پرداخت‌هاي معيني قرار گيرند و براساس برخي از ويژگي‌هاي از پيش تعيين شده به محصولات يكسان و يكنواختي مبدل شوند. چنين فرآيندي درواقع همان مفهوم كارخانه‌اي و صنعتي فرآيند آموزش و پرورش است كه مورد انتقاد شديد مربيان تعليم و تربيت قرار گرفته است. مشاركت فعال فراگيران در فرايند يادگيري و پرورش حس اعتماد به نفس در ‌آنان از طريق واگذاري مسئوليت و اتخاذ پاره‌اي از تصميمات در جريان تعليم و تربيت امري است كه با الگوي فعلي مدارس مغايرت دارد درحالي‌كه مي‌تواند بسياري از امراض نظام‌هاي آموزشي موجود را درمان كند
2ـ ارتقاي جايگاه حيطه عاطفي در آموزش و پرورش
آموزش اخلاق، آداب، و ارزش‌ها كه امروزه به عنوان يكي از حساس‌ترين موضوعات و مسائل آموزشي و پرورشي در دنيا مطرح است و روز به روز بر ابعاد نگراني‌هاي موجود در مورد آن نيز افزوده مي‌شود همه در گرو پرداختن جدي به اين مسأله است. زيرا آموزش مؤثر اخلاقي فقط وقتي محقق خواهد شد كه فراگيران نشانه‌هايي از دروني شدن يا پذيرفتن معنوي نسبت به چنين ارزش‌هايي را از خود نشان دهند. بر اثر موفقيت در دستيابي به چنين سطحي از آموزش‌هاي اخلاقي است كه مي‌توان انتظار داشت كه دانش‌آموزان در شرايط و موقعيت‌هاي متفاوت رفتار مورد انتظار را از خود بروز دهند
3ـ نظام آموزشي مبتني بر تحقيق و ارزشيابي
تحقيق و ارزشيابي يكي از ويژگي‌هاي الزامي براي آموزش و پرورش در قرن بيست‌ويكم است كه در اغلب كشورهاي در حال توسعه جايگاه حقيقي خود را به دست نياورده است. در بسياري از كشورهاي جهان سوم فقط منبع ناچيزي از بودجه آموزش و پرورش به اين امر حياتي كه مي‌تواند ضامن حل بسياري از مشكلات موجود باشد، اختصاص مي‌يابد. نوآوري چيزي جز حاصل تحقيق و ارزشيابي نيست و درست به همين دليل اعتلاي كمي و كيفي نظام‌هاي آموزشي از طريق اعمال اقدامات نوآورانه، جز در سايه توجه بيش از پيش به اين مقوله اساسي و پيش‌نياز پا از عرصه ذهنيت به عرضه عينيت نخواهد گذاشت.
به علاوه توسعه و تحكيم فعاليت‌هاي تحقيقاتي خود مي‌تواند به عنوان تضميني در قبال بي‌ثباتي و دوام سياست‌ها و برنامه‌هاي در درست اجرا در نظام‌هاي آموزشي و پرورش به حساب آيد. امروزه شاهد هستيم كه در بيشتر كشورهاي جهان به ويژه كشورهاي جهان سوم، بر اثر تغيير و تحول در سطوح بالاي هرم مديريت آموزش و پرورش، نه فقط برنامه بلكه خط مشي‌ها نيز دستخوش تغيير و تحول مي‌شود. چه بسا برنامه‌هايي كه به صورت ناتمام و نيمه تمام رها مي‌شود و اعمال برنامه‌هاي ديگري در دستور كار قرار گيرد.
كوتاه سخن اينكه خودداري از پشتوانه تحقيقاتي و تجربي احتمال ايجاد ركود و سكون ناشي از اينگونه تصميم‌گيري‌ها را در حركات تكاملي آموزش و پرورش به طرز قابل توجهي كاهش خواهد داد.
4ـ تنوع منابع آموزشي
همگان بر اين قول معتقدند كه كمك‌هاي خارجي فقط مي‌تواند موجب پيدايش و آغاز برخي برنامه‌هاي آموزشي در كشورهاي دريافت كننده اين كمكها باشد. آگاهي از اين واقعيت از يكسو و توجه به ميزان بودجه و اعتبار لازم براي رفع مشكلات مورد ابتلاي نظام‌هاي آموزش و پرورش از سوي ديگر، يگانه راهي را كه پيش روي اين قبيل كشورها بازمي‌گذارد، اتكا بر مبناي داخلي است. توجه به اين حقيقت نه فقط ضرورت اتخاذ روشهايي را كه منجر به استفاده موثرتر از منابع موجود مي‌شود نشان مي‌دهد. بلكه ضرورت انديشيدن تدابيري براي بسيج منابع جديد و بالقوه از دولتي يا خصوصي را نيز آشكار مي‌كند.
سخن آخر
«اگوست كنت» واضع علم جامعه‌شناسي مي‌گويد: پيشرفت و ترقي به آموزش و پرورش صحيح بستگي تام و كامل دارد زيرا تعليم و تربيتي صحيح است كه حس تفاهم را ميان افراد پرورش مي‌دهد.
«وارد» جامعه‌شناس آمريكايي معتقد است كه تعليم و تربيت در پيشرفت اجتماع اثر فراوان دارد زيرا اگر انسان صحيح پرورش يابد قادر به حل تمامي مشكلات موجود خود خواهد بود و تمامي اشكالاتي كه در راه پيشرفت و ترقي اقتصادي و اجتماعي است از بين خواهد برد.
در عصر ما قدرت و توانايي بالقوه آموزش و پرورش براي ترقي و پيشرفت بر همگان آشكار است. با روشن شدن اين تأثيرات عظيم، ديگر پاي هيچ شك و ترديدي باقي نمي‌ماند كه بايد سرمايه‌گذاري همه‌جانبه روي آموزش و پرورش صورت گيرد. ولي به ياد داشته باشيم نبايد فقط افزايش كمي را در نظر بگيريم مهم‌تر از كميّت، كيفيت آموزش و پرورش است. اينكه ميزان و مطلوبيت آن چقدر باشد و به چه ميزان افراد ماهر و متخصص و در كنار آن متعهد پرورش مي‌يابند. تأثيرات عميقي كه آموزش و پرورش بر انسان‌ها مي‌گذارد رسالت تمامي مربيان، معلمان و دست‌اندركاران تعليم و تربيت را سنگين‌تر و وظيفه آنها را عظيم‌تر مي‌كند.

پیوندها

  • استاد گرامی دکتر ابوالفضل بختیا

قوانین و مقررات آموزشی

قوانین و مقررات آموزشی : منابع قوانین آموزشی شامل حقوق انسانی ۲قانون اساسی ۳بخشنامه است

حقوق انسانی در ادیان و ملیت های مختلف به تعلیم و تربیت انسان توجه خواصی داشته اند در دین اسلام نگاه ویژه ای به انسان شده شامل حقوق انسان نسبت به پدر و مادر حقوق پدر و مادر نسبت به فرزند و...مورد توجه قرار گرفته اند .

قانون اساسی :دونوع قانون داریم که شامل قانون عادی و اساسی است قانون اساسی شامل مجموعه قوانینی است که یک کشور وضع میکند هریک از قوانین و مقررات قانون اساسی را یک اصل می گویند یکی از مهم ترین قوانین در قانون اساسی ایران و سایر کشور ها حق برخورداری همگان از تعلیم و تربیت است ،امیررضا شمشیری درس اصول و برنامه ریزی درسی

بررسی جنبه های مختلف اسناد و قوانین آموزش و پرورش

درس "اسناد و قوانین آموزش و پرورش" به بررسی و تحلیل اسناد و قوانین موجود در نظام آموزش و پرورش یک کشور می‌پردازد. این درس شامل شناخت مبانی قانونی، مقررات، دستورالعمل‌ها و سیاست‌هایی است که جهت هدایت و مدیریت آموزش و پرورش در سطح ملی و بین‌المللی تدوین شده‌اند. در این درس، معمولاً به موضوعات زیر پرداخته می‌شود:

1. اسناد بین‌المللی آموزش و پرورش: شامل قوانین و توافق‌نامه‌های بین‌المللی مانند "اعلامیه جهانی حقوق بشر" و "اعلامیه حقوق کودک" که اصول و مبانی حقوقی آموزش و پرورش را در سطح جهانی تعیین می‌کنند.

2. قوانین ملی آموزش و پرورش: این بخش شامل قوانین داخلی هر کشور است که نحوه اداره و ساختار سیستم آموزشی را تنظیم می‌کند. به عنوان مثال، قوانین مربوط به الزامات تحصیلی، حقوق معلمان و دانش‌آموزان، برنامه‌های درسی و ساختار مدارس.

3. سیاست‌های آموزشی: این بخش شامل استراتژی‌ها و برنامه‌های کلان کشورها در زمینه توسعه آموزش و پرورش و بهبود کیفیت آن است.

4. مقررات خاص و دستورالعمل‌ها: این قسمت شامل دستورالعمل‌های اجرایی و مقررات خاص است که برای اجرای صحیح قوانین و سیاست‌ها در آموزش و پرورش طراحی شده‌اند.

در کل، هدف این درس آشنایی دانش‌آموزان با چارچوب‌های قانونی و حقوقی حاکم بر آموزش و پرورش و کمک به تحلیل و درک بهتر چالش‌ها و فرصت‌های موجود در این سیستم است.

درس "اسناد و قوانین آموزش و پرورش" در سطح بالاتری به جنبه‌های مختلفی از حقوق، سیاست‌ها، و چالش‌های موجود در نظام‌های آموزشی می‌پردازد. برای اینکه دید گسترده‌تری نسبت به این موضوع پیدا کنید، می‌توان به چند محور مهم و جزئیات بیشتر اشاره کرد:

1. مبانی حقوقی آموزش و پرورش

حقوق بشر و حقوق کودک: قوانین و اسناد بین‌المللی مانند اعلامیه جهانی حقوق بشر (1948) و کنوانسیون حقوق کودک (1989) پایه‌های حقوقی آموزش و پرورش را فراهم می‌کنند. طبق این اسناد، حق آموزش به‌عنوان یک حق اساسی بشر شناخته می‌شود و دولت‌ها موظفند به همه افراد، به‌ویژه کودکان، فرصت‌های برابر برای آموزش فراهم کنند.

حق دسترسی به آموزش: این اصل به این معناست که تمامی افراد، بدون در نظر گرفتن نژاد، جنسیت، وضعیت اجتماعی یا اقتصادی، باید دسترسی به آموزش را داشته باشند. این موضوع در بسیاری از کشورهای دنیا به‌عنوان یکی از الزامات اولیه مطرح است.

2. اسناد و مقررات ملی

قانون اساسی: در بسیاری از کشورها، قانون اساسی وظیفه حمایت از حق آموزش برای همه افراد را بر عهده دارد. برای مثال، در ایران، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در ماده ۳۰، به تضمین حق آموزش برای تمام افراد اشاره کرده است.

سیاست‌های کلان آموزشی: سیاست‌های کلان به برنامه‌های دولتی اشاره دارند که در جهت بهبود و اصلاح سیستم آموزشی طراحی می‌شوند. این سیاست‌ها ممکن است شامل استانداردهای آموزشی، تعیین اهداف تحصیلی و توسعه زیرساخت‌های آموزشی باشند.

آیین‌نامه‌ها و دستورالعمل‌ها: این موارد شامل جزئیات اجرایی قوانین و سیاست‌ها هستند. مانند دستورالعمل‌های مربوط به استفاده از فناوری در آموزش یا قوانین مربوط به اداره مدارس.

3. سیاست‌های آموزشی و اهداف کلان

آموزش برای توسعه پایدار: اسناد بین‌المللی مثل آرمان‌های توسعه هزاره و اهداف توسعه پایدار (SDGs) تأکید دارند که آموزش باید به‌عنوان ابزاری برای توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در نظر گرفته شود. در این زمینه، آموزش به‌ویژه آموزش دختران، آموزش محیط زیست، و آموزش مهارت‌های شغلی مورد توجه است.

سیاست‌های تحصیلی برای گروه‌های خاص: در برخی کشورها، سیاست‌ها و برنامه‌هایی برای گروه‌های خاص مثل اقلیت‌ها، مهاجران، یا افراد دارای نیازهای خاص طراحی می‌شود تا دسترسی به آموزش برای آنها تسهیل شود.

4. مقررات خاص و حقوق معلمان

حقوق و وظایف معلمان: در این بخش به قوانین و مقررات مربوط به وضعیت شغلی معلمان، حقوق و مزایای آنها، شرایط کار و وظایف آموزشی می‌پردازند. این بخش شامل مسائلی مانند تعیین ساعات کاری، دوره‌های آموزشی لازم برای معلمان، و استانداردهای تدریس می‌شود.

حقوق دانش‌آموزان: این بخش به حقوقی مانند حق تحصیل، امنیت در محیط آموزشی، آزادی بیان، و مشارکت در فعالیت‌های آموزشی اشاره دارد.

5. چالش‌ها و مسائل روز آموزش و پرورش

کیفیت آموزش: یکی از چالش‌های اصلی نظام‌های آموزشی، کیفیت آموزش است. مسائل مربوط به بی‌کیفیتی مواد درسی، کمبود معلمان مجرب، و تفاوت‌های قابل توجه در امکانات آموزشی بین مناطق مختلف از موضوعات مهم در این زمینه است.

نابرابری‌های آموزشی: در بسیاری از کشورها، شکاف‌های نابرابری در دسترسی به آموزش با توجه به عوامل اجتماعی، اقتصادی و جغرافیایی وجود دارد. این نابرابری‌ها ممکن است شامل دسترسی نابرابر به مدارس با کیفیت، تفاوت در حقوق معلمان، یا فرصت‌های محدودتر برای دانش‌آموزان اقلیت‌ها باشد.

مدرنیزاسیون و فناوری: استفاده از فناوری در آموزش، شامل استفاده از اینترنت، پلتفرم‌های آنلاین، و ابزارهای دیجیتال دیگر، از جمله چالش‌ها و فرصت‌های امروز در نظام‌های آموزشی است. بسیاری از کشورها به‌ویژه در دوران پسا-pandemic، به‌دنبال راه‌های نوین برای آموزش از راه دور و ارتقاء فناوری در مدارس هستند.

6. نظام‌های آموزشی بین‌المللی

بررسی اسناد بین‌المللی: علاوه بر اعلامیه‌ها و کنوانسیون‌ها، سازمان‌هایی مثل یونسکو و OECD به تدوین و نظارت بر اسناد و سیاست‌های آموزشی جهانی پرداخته‌اند. این سازمان‌ها به دولت‌ها مشاوره می‌دهند تا نظام‌های آموزشی را بر اساس استانداردهای جهانی بهبود دهند.

مقایسه نظام‌های آموزشی: در این بخش، ممکن است دانش‌آموزان با مقایسه نظام‌های آموزشی کشورهای مختلف آشنا شوند. این مقایسه‌ها می‌تواند به شناسایی نقاط قوت و ضعف در سیستم‌های آموزشی مختلف کمک کند.

7. نقش نهادهای مختلف در آموزش و پرورش

وزارت آموزش و پرورش: وزارت آموزش و پرورش به‌عنوان نهاد اصلی در تعیین سیاست‌ها، استانداردها، و نظارت بر اجرای برنامه‌های آموزشی است. در برخی کشورها، این وزارتخانه با دیگر نهادهای دولتی و خصوصی برای بهبود کیفیت آموزشی همکاری می‌کند.

سازمان‌های غیر دولتی (NGOs): سازمان‌های غیردولتی نقش مهمی در ارتقای آموزش دارند. آنها می‌توانند به آموزش در مناطق دورافتاده یا گروه‌های نیازمند کمک کنند و همچنین در زمینه‌های خاصی مثل آموزش حقوق بشر یا آموزش برای توسعه پایدار فعالیت کنند.

نتیجه‌گیری

درس "اسناد و قوانین آموزش و پرورش" نه تنها به تحلیل مقررات و قوانین می‌پردازد، بلکه به‌طور کلی نگاهی به مسائل اجتماعی، فرهنگی، و اقتصادی مربوط به آموزش دارد. این درس به دانش‌آموزان این امکان را می‌دهد که درک عمیقی از سیستم‌های آموزشی، چالش‌ها و فرصت‌های آن، و نحوه تعامل آن با اسناد و قوانین مختلف پیدا کنند.

شورای مصلحت نظام و تاثیر آن در تصویب اسناد و قوانین آموزش و پرورش

بسم الله الرحمن الرحیم

مجمع تشخیص مصلحت نظام از نهادهاي اصلی نظام جمهوري اسلامی ایران است که مهم ترین مسئولیتش، حل اختلاف میان مجلس شوراي اسلامی و شوراي نگهبان است.

تعداد اعضاي این مجمع 46 نفر ثابت و 1 نفر مهمان متناسب با موضوع جلسه است که اعضاي ثابت هر 5 سال یکبار و با حکم رهبر جمهوري اسلامی انتخاب می شوند.

نمونه ای از سیاست های کلی ایجاد تحول در نظام آموزش و پرورش کشور:

تحول در نظام آموزش و پرورش مبتنی بر فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی در جهت رسیدن به حیات طیبه ( زندگی فردي و اجتماعی مطلوب اسلامی) و رشد و شکوفایی استعدادهاي فطري از جمله اهداف شورای مصلحت نظام میباشد.

همچنین شورای مصلحت نظام ارتقاء کیفی در حوزه هاي بینش، دانش، مهارت، تربیت و سلامت روحی و جسمی دانش آموزان با تأکید بر ریشه کن کردن بی سوادي و تربیت انسان هاي مؤمن، پرهیزکار، متخلق به اخلاق اسلامی، بلند همت، امیدوار، خیرخواه، بانشاط، حقیقت جو، آزادمنش، مسؤولیت پذیر، قانونگرا، عدالت خواه، خردورز، خلاق، وطن دوست، ظلم ستیز، جمع گرا، خودباور و ایثارگر را در زمره اهداف خود قرار میدهد.

در نتیجه ارتقاء جایگاه آموزش و پرورش به مهمترین نهاد تربیت نیروي انسانی و مولد سرمایه اجتماعی و عهده دار اجراي سیاست هاي مصوب و هدایت و نظارت بر آن (از مهد کودك و پیش دبستانی تا دانشگاه) به عنوان امر حاکمیتی با توسعه همکاري دستگاه ها.و.... از جمله موارد مدنظر این شورا میباشد.

قوانین و مصوبات آموزش و پرورش

آموزش و پرورش
فصل اول - اهداف اساسی وزارت آموزش پرورش
‌ماده ۱ - تقویت و تحکیم مبانی اعتقادی و معنوی دانش‌آموزان از طریق تبیین و تعیین
اصول و معارف احکام دین مبین اسلام و مذهب حقه‌جعفری اثنی‌عشری بر اساس عقل، قرآن
و سنت معصومین (ع).
‌تبصره ۱ - وزارت آموزش و پرورش موظف است طبق اصل ۱۲ قانون اساسی در مناطقی که
پیروان دیگر مذاهب اسلامی سکونت دارند ترتیبی‌اتخاذ نماید که آموزش تعلیمات دینی
دانش‌آموزان مطابق فقه مذهب آنان باشد.
‌تبصره ۲ - اقلیت‌های دینی شناخته شده طبق اصل ۱۳ قانون اساسی در تألیف کتب درسی
دینی و تدریس آنها بر اساس کتب دینی و آیین و سنت‌خود در مدارس خود با نظارت وزارت
آموزش و پرورش آزادند.
‌ماده ۲ -
۱ - رشد فضائل اخلاقی و تزکیه دانش‌آموزان بر پایه تعالیم عالیه اسلام.
۲ - تبیین ارزش‌های اسلامی و پرورش دانش‌آموزان بر اساس آنها.
۳ - تقویت و تحکیم روحیه اتکال به خدا و اعتماد به نفس.
۴ - ایجاد روحیه تعبد دینی و التزام عملی به احکام اسلامی.
۵ - ارتقاء بینش سیاسی بر اساس اصل ولایت فقیه در زمینه‌های مختلف جهت مشارکت
آگاهانه در سرنوشت سیاسی کشور.
۶ - ایجاد زمینه‌های لازم برای حفظ و تداوم استقلال فرهنگی، اقتصادی و سیاسی از
طریق آشنا ساختن دانش‌آموزان به علوم و فنون و صنایع و حرف‌مورد نیاز جامعه بر
اساس اولویت‌های موجود در کشور.
۷ - شناخت و شکوفا کردن و پرورش استعدادهای دانش‌آموزان و تقویت روح بررسی و تتبع
و تحقیق و ابتکار و خلاقیت در تمام زمینه‌های علمی،‌فنی، فرهنگی و علوم بررسی با
تأکید بر نفی روحیه مدرک‌گرایی.